تازه یچی دیدم یاد چندین سال پیش خودم افتادم
ک بسیج، دانش اموزارو با تهدید میبرد سر جلسه ها و کلاسای بسیجشون و سایر فعالیت ها🥲😂😂😂
اگ نیاین کارت بسیج نمیدیم بهتون و بدون کارت بسیج فلان میشین
اگ نیاین نمره انضباط مدرستون کم میشه
اگ نیاین درس هویت اجتماعیتونو میفتین
یا میاین راهپیمایی یا فردا پروندتونو بگیرین برین خونه
موسوی هرکی فردا نیومد اسمش بنویس بده بم تا تکلیفشو روشن کنم
و چ گول ها و وعده هایی ک هیچوقت عمل نکردن بهشون
چ سفرای کربلا و مشهدایی ک مال ما بود اما دخترای فرمانده بسیج میرفتشون😂😂😂
۵ موافق
1402/04/06 - 23:52
آسوده منم ک خر نداشتم
اینا ماشالله زیاد خر دارن
همشم خر سواری میکنن
خرم ک خره نمیفمه دارن ازش سواری میگیرن
کلا اونجور جاها نبودم
ها تو راست میگی
اسمم اصلن تو هیچ لیست بسیجی نیس
ما مرد عملیم ن حرف و حدیث ..
وقت نیاز پای کاریمبی منت
ولی اصلا خوشم نمیاد دا برم تو جلساتشون شرکت کنم
افرین
اره قرار بود رئیس شورای مدرسرو ببرن مکه شانس من نفر اول شدم قم هم نبردن چ برسه مکه😂
😂😂یکی دیگ رفته ب جات
تا یچه های خودشون هست بقیه چرا
زیارتش قبول حق😂
😂😂
واس مام این تهدیدا وجود داشت
برا همه بوده و هست
هی
برا ما چرا نبود پ
ندانم
دهه شصتی؟
من نمره انظباطم صفر میشد با این تهدیدات
ن هفتادو دوعم
برا منم نبوده
فقط چادر اجباری بود
ما تا امسال داشتیم ،چطور شما نداشتین ؟؟
بسیج ک بوذ ولی اجباری برا بسیجی شدن و شرکت کردن تو کلاساش نبود
😂😂😂
اینجا هم همین طوره
میفرستن فنی و حرفه ای یا کاردانش
خودشون تشویق ب ازدواج میکنن جوونارو
خودشونم باعث سرخوردگیشون میشن و حسای بد رو تو وجود اونا میکارن
مریضن ب مولا🤣🤣😂
والا
دختر عاموم واسه همین امورات ۳ سال نامزد بود تا دیپلم تموم کنه
مدیر مارو بگو تا خبر نامزدی یکی میرسید ب گوشش تا دو هفته ولش نمیکرد
و شر و ور میخوند زیر گوششون
دونفرشون نامزدیشون ب هم خورد ب خاطر مدیر😂🤣🤣
منو دوستم عقد کردیم اون ابرو برداشت اخراج شد منو لو داد اومدن منو اخراج کنن گفتم اول ثابت کنید عقد کردم شناسنامم سفید بود ابرومم همون بود اوردم بعد دوستم کلا اخراج کردن گفتن دروغ حرف زدی
وای چ دیوثی بوده رفیقت😐😂😂
البت جسارت نباشه😐💔🤣😂
خیر سرش دختر دوست بابامم بود 😂 خیلی عوضی بودا خیلی حقش بود
خوبش شد😂😂🤣
پس فردا عروسی یکی از هم کلاسیای قدیمیمه
روم نمیشه برم عروسیش
چی را ؟؟؟
کوچه علینا عروسیه صداش میاد دلم خواست
خیلی رو مخ بود تو مدرسه یه کارایی میکرد اعصاب همه ب هم میریخت
از اینایی بود ک زرتی میرفت میزاشت کف دست مدیر
اسم باباش کرم الله بود
من اسمشو گذاشتم سمیرا کره مربا🤣🤣🤣🤣
دیه بش میگفتیم کره مربا
حالا روم نمیشه برم😐😂
ما هم ی مدت دیگ عروسی داداشم میشه
حال ندارم اما🥲😂
یکم فامیلیم
من نرم ننم ب زور میبرم
اره خوبه🐇
آخجون عروسی
گیلیگیلیگیلیگیلی
😂😂😂😂
ما از این مشکلات بسیج و اینا نداشتیم ولی دبیرستان چادر اجباری بود، قیافه ها دیدنی بودن همون موقع شلوار کوتاه تازه مد شده بود و با موی سیخ سیخی
شلوارا کوتاه، موها سیخ سیخی ب سمت بالا آستین ها بالا با چادر
کلیپس هم بود اینو یادم رف
خخخخ وای من هیچ وقت نتونستم کلیپس هصم کنم
چطور دو کله میشدن فکر میکردن خوشتیپن
وای😂😂😂
من از همون ابتدایی خودمو درگیر بسیج نکردم
الانم خیلی خوشحالم🤓
خوب کردی