جهت عضویت در
شبکه اجتماعی ساینا
و دنبال کردنِ
❤
تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی ساینا یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی ساینا توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
من یاد گرفتم تو لحظات بحرانی یه شخص کنارش بمونم .
حتی اگه از خیلی وقت پیش قصد ترک کردنش رو داشته باشم.
برای همین
اگه وسط خنده هات دنبالم گشتی و نبودم ؛
بدون خیلی قبل تر از این حرفا رفتم .
یه رفیقی داشتم تو دوران خابگاه ب شدت همدیگه وابسته بودیم و همیشه میگف تو رو جای خاهرم دوس دارم و منم واقعا همین حسم بود بهش... یهو رفتارهاش سرد شد، یهو جواب های تند میاد و یبار فقط بخاطره این ک روز تعطیل چراغ اتاق رو صب زود روشن کردم که آماده بشم برم بیرون با نامزدم، کلا باهام قهر کرد و دیگع هر چی باش حرف میزدم جوابمو نداد و از اتاقمون رفت دیگه هیچ وقت بام حرف نزد... من موندم و هزاران سوال بی جواب ک ب چ جرم و گناهی اینجوری کرد..
بعد از چندین سال شاید 6،7سال پیام داد و حلالیت طلبید ولی بازم هیچی نگف چرا رف... دیگه نتونستم دوسش بدارم و رفیق خودم بدونمش...
ولی تا همیشه دلتنگشم..
برا همین میگم دلیل رفتن ها رو توضیح بدین شاید فقط یه سوتفاهم پیش اومده باشه.. شاید یکی ب دروغ یچی گفته، شاید برداشت و نیت آدما از یه مسئله با همدیگه متفاوته و هزاران شاید و اما و اگر دیگه
دقیقا منم جای الان تو بودم، اونم رفت با دوستش با این تفاوت اون رفت بدون اینکه حتی بگه چی شده...
ولی بنظرم هر آنچه ازش تو دلت هست رو بهش بگو... شاید دلیلی برا کاراش داشته باشه..
تنها اتفاقی ک اون مدت افتاد این بود ک من نامزد کرده بودم، ولی هنوزم براش همون رفیق و خاهر بودم ولی هر کاری میکردم ب چشمش بد میومد.. همون حرفا و کارایی ک قبلا چقد با شوق استقبال میکرد رو پس میزد... گیج شده بودم ک چیکار کنم... سال 94بود ک فارغ التحصیل شدیم ولی هنوزم هر روز اون روزا رو مرور میکنم ک بفهمم کجا اشتباه کردم ک حتی حاضر نشد راجع بهش حرف بزنه حتی یبار...
نه ببین خوب کرد ک رفت ادم رفتنی میره اونی هم ک رفت یاد گرفته بیاد بدتر میره
هیچ دلیلی نداشته ادم دروع بگه اعتماد بازی خطرناکی هست
تا حالا نور چشمی داشتی؟'تمام زندگیت بدی دستش
تمام زندگی خیلی حرفه ها....
دلت نسوزه برا خیلی از دوستی ها بعصی از دوستی ها واقعا بی ارزش ان باید ادم درستش بیاد تو زندگیت تا ببینی چی میگم . یادت باشه اخرش خودت می مونی وخودت دیر یا زود مهم نیست
ادم خاص وعجیبی بود ی اقا بود من ب چشم دیدم با چشم خودم موقع رفتن رفیقش بود رفتم پیشش سر گردون بود
حیرون بود داعون بود نمیدونم چی بود فقط داد میزد ک اون دختره برگرده اصلا تاحالا اینطوری ندیده بودمش زمین زمان بهم دوخته بود حالش بد بود یک ماه اشفته بود
ادمها وقتی کسی دوست دارن عجیب غریب میشن
بر گشتن ب هم ... ولی حال اون من یک بار تجربه کردم بعد اون از دست دادن ها راحت میشه
من هرجا اتفاقی افتاده نارحت شدم گفتم
وقتی دوباره بگم همون تف سر بالاس
شایدم حق با تو باشه.... ولی من وقتی رفیقم برگشت و گف توی حرم امام رضا یادت کردم و خاستم ازت حلالیت بگیرم! گفتم هنوزم نمیدونم چت بود فقط بوگوو چی شده بود.. هیچی نگف.. فقط میگف حلالم کن..
بعد از اون ذیگه نتونستم باش دوست بمونم...
همیشه دلیل رفتن هاتون رو کامل توضیح بدین :/
گاهی بعضی از توضیح دادن ها تف سر بالاست رها جان
یوقتایی هم طرف مقابل واقعا نمیدونه از چی آزار دیدین ک باعث رنجشتون شده..
هی...
یه رفیقی داشتم تو دوران خابگاه ب شدت همدیگه وابسته بودیم و همیشه میگف تو رو جای خاهرم دوس دارم و منم واقعا همین حسم بود بهش... یهو رفتارهاش سرد شد، یهو جواب های تند میاد و یبار فقط بخاطره این ک روز تعطیل چراغ اتاق رو صب زود روشن کردم که آماده بشم برم بیرون با نامزدم، کلا باهام قهر کرد و دیگع هر چی باش حرف میزدم جوابمو نداد و از اتاقمون رفت دیگه هیچ وقت بام حرف نزد... من موندم و هزاران سوال بی جواب ک ب چ جرم و گناهی اینجوری کرد..
بعد از چندین سال شاید 6،7سال پیام داد و حلالیت طلبید ولی بازم هیچی نگف چرا رف... دیگه نتونستم دوسش بدارم و رفیق خودم بدونمش...
ولی تا همیشه دلتنگشم..
برا همین میگم دلیل رفتن ها رو توضیح بدین شاید فقط یه سوتفاهم پیش اومده باشه.. شاید یکی ب دروغ یچی گفته، شاید برداشت و نیت آدما از یه مسئله با همدیگه متفاوته و هزاران شاید و اما و اگر دیگه
ولی بنظرم هر آنچه ازش تو دلت هست رو بهش بگو... شاید دلیلی برا کاراش داشته باشه..
تنها اتفاقی ک اون مدت افتاد این بود ک من نامزد کرده بودم، ولی هنوزم براش همون رفیق و خاهر بودم ولی هر کاری میکردم ب چشمش بد میومد.. همون حرفا و کارایی ک قبلا چقد با شوق استقبال میکرد رو پس میزد... گیج شده بودم ک چیکار کنم... سال 94بود ک فارغ التحصیل شدیم ولی هنوزم هر روز اون روزا رو مرور میکنم ک بفهمم کجا اشتباه کردم ک حتی حاضر نشد راجع بهش حرف بزنه حتی یبار...
نه ببین خوب کرد ک رفت ادم رفتنی میره اونی هم ک رفت یاد گرفته بیاد بدتر میره
هیچ دلیلی نداشته ادم دروع بگه اعتماد بازی خطرناکی هست
تا حالا نور چشمی داشتی؟'تمام زندگیت بدی دستش
تمام زندگی خیلی حرفه ها....
دلت نسوزه برا خیلی از دوستی ها بعصی از دوستی ها واقعا بی ارزش ان باید ادم درستش بیاد تو زندگیت تا ببینی چی میگم . یادت باشه اخرش خودت می مونی وخودت دیر یا زود مهم نیست
ادم خاص وعجیبی بود ی اقا بود من ب چشم دیدم با چشم خودم موقع رفتن رفیقش بود رفتم پیشش سر گردون بود
حیرون بود داعون بود نمیدونم چی بود فقط داد میزد ک اون دختره برگرده اصلا تاحالا اینطوری ندیده بودمش زمین زمان بهم دوخته بود حالش بد بود یک ماه اشفته بود
ادمها وقتی کسی دوست دارن عجیب غریب میشن
بر گشتن ب هم ... ولی حال اون من یک بار تجربه کردم بعد اون از دست دادن ها راحت میشه
من هرجا اتفاقی افتاده نارحت شدم گفتم
وقتی دوباره بگم همون تف سر بالاس
شایدم حق با تو باشه.... ولی من وقتی رفیقم برگشت و گف توی حرم امام رضا یادت کردم و خاستم ازت حلالیت بگیرم! گفتم هنوزم نمیدونم چت بود فقط بوگوو چی شده بود.. هیچی نگف.. فقط میگف حلالم کن..
بعد از اون ذیگه نتونستم باش دوست بمونم...
رها ولش کن رفاقت خیلی معنا داره
هر ادمی رفیق نیست بعضی ها میان درس بدن بهت رفیق اصلا جریانش فرق میکنه رفیق کم هست رفیق واقعی
ولی خب ب زور ک نمیشه کسیو نگه داشت.. هر جا هست خدا نگهدارش باشه
انشالله من برات بهترین هارو ارزو میکنم خوب میفهممت