جان کیست
جان کیست ندانم که در این شهر برایت
ناکرده فدای همه جانها به فدایت
حسنت ز حد افزون شد و غیرت نگذارد
کز چشم بد خلق سپارم به خدایت
تأثیر دعایش سبب ترک جفا شد
ای کاش نبودی اثری ای دل به دعایت
با این که بود جای تو دایم به دل من
هر لحظه ندانم که به جویم زکجایت
فقط به خاطر فنجووونش لاایک
عجب
راست میگمم خوووب
شعر به این زیبای فنجون را چشمت گرفت
بلیااا بلیااا
فنجوون دلمووو برد
صاحب دارد شدید .هم دوستش دارد ..........
نمیشهه حالاا به من هدیه بدین
نه نمیشه
چراااااا نمیشهه
صاحبش خسیسه
صاحبش منم پس
عه صاحبش خودمم
خسیس خصوووصیت بارز منهه