جز شب وصل تو جانا که کند چارهٔ ما
خود نگویی چه کند خستهٔ بیچارهٔ ما
مدّتی تا دل سرگشته به عالم گشتست
تا چه شد حال دل خستهٔ آوارهٔ ما
این چنین خستهروان کز غم هجر تو منم
هم مگر شربت وصل تو کند چارهٔ ما
گفتم ای دوست به وصلم ننوازی گفتا
چه کنم نرم نگشتست دل خارهٔ ما
عاالی
مرسی
خووووواهش
ندارم
یخرید خوووووب
خواستم نشد
چراااا نشد
اخ بسوزه پدر خاطر خواهی [خاطر خواه بود
چه فنجوووون خوووشگلی
من برش دارم
این جالب تر است دوتا ............
من اووولی رووو میخووووام
رنگش سفیده
این هم یه دست کامل ..
نداریم همین یکی بود مال یه خانم دکتر هست .صبح به صبح دندان مصنوعش را می اندازه توش
خوووودم میرم برای خووودم میخرررم
بیا دو نفره است
ووووی وووی تشکررر
دووو تا خوووبه
یکی مال قهوه یکی مال شکلات داغ
خودتو تحویل بگیر ..
چشممم چشمم تحووویل میگرم
یه بیت شعر یادم آمد
چه شعری
خواب رفتی من هم یادم رفت
کجااا خوووواب رفتمم