داستان کینه شتری اینه:
حکایت است روزی مردی کِرمی به شتری ریخت، شترِ آرام یهو قاطی وار مرد را دنبال میکند. مرد به چاهی پناه میبرد، شتر میرود روی چاه مینشیند تا مرد خفه بشود و یا آنجا گیر کند. ملت رد میشوند میبینند شتر از نیش عقربی مرده ولی بیخیال مرد نشد ..
۲ موافق
1401/09/12 - 08:59
وای بر این کینه... که چی میکنه با قلب انسان
اری
خدا رو شکر تو دل من هیچ جایگاهی نداره...
شکرش
مرسی عزیز