دوشعر نیمه کاره بهونه ای دوباره
چشمای خیس گریون که مثل ابر می باره
حوصله دل نداره همش به فکر یاره
تو این تاریکی و درد اون داره کم میاره
تنهایی همیشه غبار روی شیشه درخت بدون ریشه
با دست رو دست گذاشتن چیزی درست نمی شه
گمشده ی آواره که سر پناه نداره
تو این همه بد نومی (نامی)کویر بی ستاره
غزل سرای تردید هیچ کی صداش رو نشنید
مثل شیشه شکست و هیچ کی این و نفهمید
یه زخمه پینه بسته نمکدون شکسته
خنده سرد و ممتد به عهد های بسته (..................)
یواش یواش جدایی بوسه های گدایی
قدم زدن دوتایی .....حالا دیگه تنهایی