واقعاااا.نمیدونستم

هوم :)

بعضی دلتنگی هارو نمیشه فریاد زد
سکوتش همه عالم رو یرمیداره

بعد از مدتها این اولین پستمه دختر.
تا حالا این همه نتونستم تو سایت بمونم .
من بیمعرفت چون این مخاطب خاص یه حالی نمیپرسید

به جای اون چون چرا بخون

وتو هم پیام هارو پاک کردی.این یعنی یه تعارف بود یه چیزی که شد شد نشد هم مهم نیس

من بخاطر اذیت نشدن خودت گفتم

دل شکستن تو مرامم نیس
تو میدونستی من تا تهش هستم ونقطه ضعفم اینه که خودت بگی دیگه نباش

وتو دست گذاشتی رو نقطه ضعفم

اره خب اینم میشد بگم .
حرف ناراحت کننده زدم شاید چون ازدستت ناراحت بودم ناراحتی از نوع اینکه نشه بگی .

استدلالت قانعم نکرد
برو همون نباشه فقط با یه قیافه ی خوب

بسه دیگه اشتی کنید ببینم

منم انتظار نداشتم عزیز ترینم از بخواد برم .
چون حرف از رفتن یعنی جا زدن

من از این برو خوشم نمیاد
چون از اولش باهم اومدیم نه یکی جلو نه یکی عقب
همین جوری هوای همو داشتیم
من دوست نداشتم وندارم این رفتن رو

تو کتم نمیره که کسی که دوسش دارم همین جوری بخواد فقط من خوب باشم
چون حال من با بهترین ادمای زندگیم اونم کنارم خوب میشه

زندگی من با این چیزا خراب نمیشه کسی هم جرات این کارو نداره .

بیخیال عزیزم

مطمئنی بامن حالت خوبه؟

من همه این مدت دورا دور حواسم بهت بوده

اللن نتیجه شو میفزستم

اره