روی زیبای تو را چون مه تابان دیدم لب نوشین تو را چشمه حیوان دیدم
در تکاپوی خیالم قد و بالای تو را گوییا سرو و سنوبر به گلستان دیدم
لحظه ای چشم به رخسارتوچون شدخیره قدرت ذات حق از خلقت انسان دیدم
آنچه می جست زلیخا به تمنای وصال بی گمان یوسف مصر است زکنعان دیدم
در میان همه گلهای چمن روی تورا بهنر از نسترن و لاله و ریحان دیدم
ساعتی پای نهادم به گلستان خیال قمریان را همگی شادو غزلخان دیدم
1393/12/24 - 04:25