ناله کن ای دل تو بر حال فگار فاطمه
بر دل پر محنت و احوال زار فاطمه
ناله و اه و فغان میکرد هرشب تابه صبح
چون زدنیا رفت صاحب اختیار فاطمه
در عزا بهر پدر نالید چون ابر بهار
گشت از کینه خزان چون نوبهارفاطمه
بعد بابا شد دلش پر خون زجور روزگار
رفت هم تاب و توان و اختیار فاطمه
از ره کینه در کاشانه اش اتش زدند
همره در سوخت ان قلب فگار فاطمه
در صف محشر شفاعت میکند از دوستان
از جمیع عاشقان جان نثار فاطمه
1393/12/24 - 04:22