امروز پدر به بهانه اینکه چرا مادرتون بردید دکتر منم برم
داداشمو تو خیابون پیچونده گم شده
اخوی برگست خونه گفت بابا نیستش
دوباره برگست خیابون دیده در حال روبوسی و زیارت رفقاس
من دیگه رد دادم
شهرمونم که قرمزه
چنان کوبیدم تو پیشونیم که شیشه عینکم پرید بیرون دیگه رد دادم