غروب جمعه را دوست دارم !!
به خاطر دلتنگی ات…
که
آرام
آرام
سرت را
روی شانه ام می گذارد …
جمعه ها را باید سکوت کرد
شعر نوشت و باران را نوازش کرد …
خطی از بغض های نوازش یاس را
نشانید بر طلوع شبنم گونه ی اشک …
و به پاس تمام نبودنها
شمارش ثانیه های سکوت را بر زمزمه ی بغضها روانه ی باران کرد
و اینگونه غروب کرد بر باور رویا گونه ی آدینه ی دلتنگی ها …
من و تو که خوب میدانیم
جمعه سال هاست که هیچ داستان خوشایندی ندارد
پس بیا از همین الان
به استقبال عصر دلگیر جمعه برویم
۲ موافق
1398/04/14 - 18:44 در
HaMkHoNeH