خسـته ای سـر در گریـبـانم ، نمی پرسی چرا ؟
روز و شب دلتنگ و حیرانم، نمی پرسی چرا ؟
خنده ی خـشکـی برایـم مـانـد و چـشمـان تـری
داسـتــانـی رو بــه پـایـانـم ، نمی پرسی چرا ؟
لـطــف چـنــدانی نـدارد حـکــم رانـی بــر دلــم
شـهـری از بـنـیــاد ویـرانـم ، نمی پرسی چرا ؟
خـرمـنـی انـدوخـتــم از طــاعـت امـا بـاد بــرد
از تـبــار شـیـخ صـنـعـانـم ، نمـی پرسی چرا ؟
عاشقـی، جـز بـاده ی انـدوه در جـامـم نـکـــرد
من از این مستی پشیمـانم، نمی پرسی چرا ؟
سینه ام آکنده از دردی است طاقت سوز و من
بـی سبـب در بـنـد درمـانـم ، نمی پرسی چرا ؟
بـرگ و بارم کـو ؟ بهـارم کـو ؟ از این بیـدادهـا
سـرکشی در مـرز عصیـانـم ، نمی پرسی چرا ؟
شور شادی از غـزل هـایم به یغـمـا رفتـه است
شــاعــر شـعــر پـریـشـانـم ، نمـی پرسی چرا ؟
۳ موافق
1397/05/21 - 22:19