یافتن پست: #نمیدانم

aliaga
aliaga
نفس های مرا
مگذار پای زندگی کردن!
بدنیا آمدن
هرگز
دلیل زنده بودن نیست...:خسته

Shahan
Shahan
سقف و آشیانه دلم آتش گرفته
ستون هایم فرو ریخته
و دستانم لرزان شده
آهی سرد میکشم
و بی رمق؛
نمیدانم چرا..؟!
ولی مغزم دیگر سیگنال نمیدهد
چشمانم خروشان کرده
جگرم را مث پیرهنم پاره کرده
باران غم میبارد
بر دلم
عرقم هم سرد است و چسبناک
وحی آمده
حالم خوب نیست
دیگر دوست ندارم جمعه را ببینم
چرا شب با من نامهربانی میکند...؟!
صبح را پیشنوازی میکند
آخ از آه سرد بی پایان ....😭

حضرت@دوست
حضرت@دوست
کدامیک را سخت تر می کشم ؟
رنج !
انتظار !
یا نفس را . .
نمیدانم ؟خیلی وقت هست فراموش کردم


سجـــاد
سجـــاد
علی جان حواست هست یه دوست دیگم کم پیداست؟!

@Bety
@aliaga

سجـــاد
سجـــاد
روزی مردی در نزد فیلسوف بزرگ افلاطون، سخنانی را به زبان آورد. در میان سخنانش گفت:امروز فلان مرد، تعریفت را میکرد که افلاطون، مرد بزرگواریست و کسی مانند او وجود ندارد.

افلاطون پس از شنیدن این حرف، سر فرود برد و سخت دلتنگ شد.

آن مرد به افلاطون گفت:ای حکیم! چه چیزی گفتم که چنین دلتنگ شدی؟

افلاطون در جواب به او گفت:ای خواجه! من از تو آزرده خاطر نشدم ولی مصیبت بالاتر از اینکه جاهلی مرا ستایش کند و کارم در نظرش پسندیده آید؛ چیست؟ نمیدانم او به خاطر چه کار جاهلانه ای از من خوشش آمده و مرا بخاطر آن ستوده است.{-6-}

سجـــاد
سجـــاد
قیمت شلوار انقد رفته بالا که صدا جر خوردن بیاد باید دعا کنم خودم جر خورده باشم نه شلوارم!{-75-}

??????
??????
من اگر با من نباشم میشوم تنهاترین
کیست با من گر شوم من باشد از من ماترین
من نمیدانم کیم من لیک یک من در من است
آن که تکلیف منش با من من من روشن است..!


پریا
پریا
ناراحتی های آدم ها را جدی بگیرید!
دلخوری از آن ها فرد جدیدی را میسازد!
وقتی کسی را ناراحت می کنید،
به راحتی از کنارش نگذرید!
سعی کنید انقدر آدم های مقابلتان را بشناسید
که از تک تک حرف هایشان تشخیص دهید
کی و کجا آزرده خاطر شده اند و دلجویی کنید تا رفع شود..
ناراحتی هایی که روی یکدیگر تلنبار می شوند
از آدم ها تنها افرادی سنگدل میسازند
که تمامی قلبشان با دلخوری و ناراحتی هایشان از دیگران پر شده است
و دیگر جایی برای عشق و احساس ندارند!
دلخوری های آدم ها را جدی بگیرید،
قبل از آنکه از دستشان بدهید و ترکتان کنند!

aliaga
aliaga
ماه هاست کِ دیگر بِ خودم سر‌نمیزنم
حتی نمیدانم غذای مورد علاقه اش چیست!
نمیدانم با چه چیزی خوشحال میشود
نمیتوانم آرامشش را برگردانم
حتی یادم میرود کِ هست
حرف های دیکتاتور های دورم در سرم میپیچد
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو
من همرنگ جماعت شدم ولی خودم را فراموش کردم

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

آورده اند که روزی ابوریحان بیرونی به همراه یکی از شاگردانش برای بررسی ستارگان از شهر محل سکونتش بیرون شد و در بیابان کنار یک آسیاب بیتوته نمود تا اینکه غروب شد.
کمی از شب گذشت که آسیابان بیرون آمد و خطاب به ابوریحان و شاگردش گفت که میخواهد در آسیاب را ببندد اگر میخواهید درون بیایید همین اکنون با من به درون آیید، چون من گوشهایم نمیشنود و امشب هم باران می آید شما خیس میشوید و نیمه شب هم هر چقدر در را بکوبید من نمیشنوم وشما باید زیر باران بمانید!...

ناگهان شاگرد ابوریحان سخنان آسیابان را قطع کرد و گفت: اینکه اینجا نشسته بزرگترین دانشمند و ریاضیدان و همچنین منجم جهان است و طبق برآورد ایشان امشب باران نمی آید!
آسیابان گفت به هر حال من گفتم. من گوشهام نمیشنود و شب اگر شما در را بکوبید من متوجه نمیشوم...

شب از نیمه گذشت باران شدیدی شروع به باریدن کرد و ابوریحان و شاگردش هر چه بر در آسیاب کوفتند آسیابان بیدار نشد که نشد......
ادامه دارد ...‌

aliaga
aliaga


حضرت@دوست
حضرت@دوست
اعلام حضور بعد از یک کار جانانه{-76-}{-74-}
بفرما دست چین و تازه


(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

به بهلول گفتند که
فلانی هنگام تلاوت قرآن
چنان از خود بیخود میشود
که نقش بر زمین شده و غش میکند

بهلول گفت: او را بر سر دیوار
بگذارید تا تلاوت کند،
اگر غش کرد در عمل خود صالح است!

حضرت@دوست
حضرت@دوست


Ինչպես սիրել քեզ:
Եվ սա ամեն օրվա հարցի կրկնությունն է

هلیا
هلیا
من درد فروش پردردم
و با درمان بیگانه ام
خنده را دوست میدارم
ولی با گریه مانوسم
از ادم ها گریزانم و
از خوشبختی چیزی نمیدانم

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو