یافتن پست: #نمیدانم

خانوم اِچ
خانوم اِچ
خود کشی کنم یا زوده :گگگ

حضرت@دوست
حضرت@دوست
حالی نیست
باور کن

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نمیدانم نمیدانم

که بویِ خاطراتت تا چه روزی بر مشامم سخت می راند
نمیدانم که بغضِ ما به گوشِ آسمانها میرسد یا نه
من حتّی خود نمیدانم
چه وقتی در هجومِ گریه هایت غرق خواهم شد

ولیکن خوب میدانم
که قرصِ ماهِ سیمایت، تپش های مشوّش گونِ شعرم را به آرامی کند درمان.

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نمیدانم نمیدانم

که غم تا کِی در این خلوتسرای درد خواهد ماند
نمیدانم که دستِ غصه را آخر چه کس در دستِ من بسته است
من حتّی در خیابان های دلتنگی، پلاکِ خانه ی خود را نمیدانم

ولیکن خوب میدانم
که قطره قطره ی اشکِ نگون‌سارم،
میان پرسه ی بی جانِ افکارم، ببارد بر تنِ بی‌رحمِ این زندان.

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نمیدانم نمیدانم

که آزادی چرا در سینه ام احساسِ مُردن یا که پژمردن کند هر دم
نمیدانم که آزادیِ محبوسم
چه روزی بر گلوگاهم شبیخونِ بلاپرور زند یکدم
من حتّی از تنِ بدبوی آزادی میانِ حجمِ تلخِ واقعیّت ها چه میخواهم، نمیدانم!

ولیکن خوب میدانم
که روزی نعشِ آزادی،
از این تکّه کفن های امید و آرزوهای دروغینش شود عریان.

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نمیدانم نمیدانم

که دزدِ دردِ دیرینم، کجای قصّه را بوسید
نمی دانم کدامین قصّه ام آبستنِ فریادِ خاموش است
من حتّی در هم‌آغوشیِ وجدانم،

نمیدانم که دزدم تا چه روزی در سکوتم می‌رباید غصه هایم را
ولیکن خوب میدانم
که زخمِ کهنه ام در سفره ی اندوه، نمک پروردگی هایش شود خنیاگرِ غم های بی پایان.

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نمیدانم نمیدانم

که شیدایی و شورِ دشتِ دلتنگی
چه وقتی بوته ی پر خارِ شادی را بخشکاند

نمیدانم که در پهنای این صحرا،
چه حجمی از تلاطم های خنده، دفن و خاموش است
من حتی از هوس رانیِ طوفان های صحرایی میان ازدحامِ غصه های دشت هم چیزی نمیدانم

ولیکن خوب میدانم
که یک شب از هجومِ ظلمتِ صحرا،
گَوَن های پریشانی به پیشانیِ شادی ها نشانند بوسه های درد جاویدان...

ماه هاست کِ دیگر بِ خودم سر‌نمیزنم
حتی نمیدانم غذای مورد علاقه اش چیست!
نمیدانم با چه چیزی خوشحال میشود
نمیتوانم آرامشش را برگردانم
حتی یادم میرود کِ هست
حرف های دیکتاتور های دورم در سرم میپیچد
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو
من همرنگ جماعت شدم ولی خودم را فراموش کردم

fatme
fatme
چه شب پر برکتی:|

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نمیدانم چرا؟
زبان روی اسم تو قفل میکند


Ibrahim³¹³
Ibrahim³¹³
❦┄┅═✼✿‍✵💕♥️💕✵✿‍✼═┅┄

مــادر
ڪه نباشد...❥
نظم خانه بهم مے ریزد؛

☜نگاه ڪن،
☜علے ⇠نجف
☜حسن ⇠بقیع
☜حسین ⇠ڪربلا
☜زینب ⇠دمشق
☜و مهدے را نمیدانم ڪجا بیابم؟😔

صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو