یافتن پست: #نمیدانم

حضرت@دوست
حضرت@دوست
جام از لب تو گونۀ مرجان گیرد

وز جعد تو باد بوی ریحان گیرد

نقاش چو نقش تو نیاراید به

دیدار تو باز دل گروگان گیرد

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بی درد دمی نمی‌شکیبم

بی‌عشق دمی نگیرم آرام

LOEY♡
LOEY♡
نمیدانم آن یک نفر،که همه ی ما نداریمش،! خودش چه کسی را ندارد(:

سکوت شب
سکوت شب
“قلب”

راستش نمیدانم چیست …
اما این را میدانم که فقط جای آدمهای خیلی خوب است …

حضرت@دوست
حضرت@دوست

آیا چون تو من هستم،
یا اینکه چون من هستم تو ؟

سکوت شب
سکوت شب
پشت پنجره اولین برف زمستانی را نگاه میکنم
خانه گرم گرم است اما بدنم از سرما میلرزد
نمیدانم از برف است یا از تنهایی
برای خود چای میریزم پتو را بدورم میپیچم شاید کمی گرم شوم
بی فایده است دستانم پاهایم چون تکه ای از یخ سرد سردند
به تو فکر میکنم آه میکشم بخود میگویم
یکی باید باشد
یکی که دستانش
آغوشش
نگاهش
احساسش
گرمابخش زندگیت باشد
یکی مثل تو
تویی که ندارمت …

0
0
یادت نرود ما به هم احتیاج داریم !!!
باور كن …
براے رسیدن ها و فرار كردن ها
براے ساخته شدن ها و ثبت كردن ها!!!
ما به هم احتیاج داریم
و گرنه من و تو كی را دوست داشته باشیم ؟؟؟
یا مثلا با كی حالمان خوب شود …
من به تو فكر می كنم !
به تو احتیاج دارم
و گرنه دیگر فكر هم نمی كنم …
واقعیتش را بخواهی من به دلیل اعتقاد دارم
دلیلِ من تویی...
تو را نمیدانم....

wolf
wolf
نمیدانم چرا تحمل جمعیت را ندارم...
تحمل زندگی فامیلی را ندارم...
من آنقدر به تنهایی خود عادت کرده ام که در هر حالت دیگری خودم را بلافاصله تحت فشار و مظلوم حس میکنم..
تا دور هستم دلم میخواهد نزدیک باشم و نزدیک که میشوم میبینم که اصلا استعدادش را ندارم...!



زهرا
زهرا
کاش پاک نمیکردی:)

زهرا
زهرا
:-s

wolf
wolf
"هیچکس بعد از رفتن کسی نمیمیرد"

اگر منظورتان از مردن این است که کسی دراز به دراز بیفتد سینه قبرستان…
و رسما از دست برود
بله، درست است …
هیچکس بعد از رفتن کسی نمرده است!
اما نمیدانم، اینکه یک نفر بعد از رفتن دیگری
هنوز قلبش می تپد...
هنوز نفس می کشد ...
راه می رود...فکر می کند...حرف می زند...
اما خیلی وقت است که تمام شده...
جسمش مانده و روحش،مدت هاست دفن شده.. اسمش چیست ؟؟؟
رفتن... اگر جان آدم را نگیرد...
امید آدم را می گیرد…احساس آدم را می گیرد …
و آن کسی که زنده است اما انگیزه زندگی را از دست داده با مرده فرقی دارد …؟

پ.ن هندزفری تو گوش بزار و بزن بیرون..قدم بزن زیر بارون...گوش کن آهنگایی که باهاش خاطره داری...خیس شو زیر قطرهای بارون...

wolf
wolf
نمیدانم به مسافر دل بستم

یا

مسافر شد آنکه به او دل بستم . . .

.

wolf
wolf
نمیدانم چرا؟ اما تو را هرجا که می بینم

کسی انگار می خواهد ز من، تا با تو بنشینم



تن یخ کرده، آتش را که می بیند چه می خواهد؟

همانی را که می خواهم، ترا وقتی که میبینم



تو تنها می توانی آخرین درمان من باشی

و بی شک دیگران بیهوده می جویند تسکینم



تو آن شعری که من جایی نمی خوانم، که میترسم

به جانت چشم زخم آید چو می گویند تحسینم



زبانم لال! اگر روزی نباشی، من چه خواهم کرد؟

چه خواهد رفت آیا بر من و دنیای رنگینم؟



نباشی تو اگر، ناباوران عشق می بینند

که این من، این من آرام، در مردن به جز اینم



محمد علی بهمنی{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}

wolf
wolf
نمیدانم چرا؟ اما تو را هرجا که می بینم

کسی انگار می خواهد ز من، تا با تو بنشینم



تن یخ کرده، آتش را که می بیند چه می خواهد؟

همانی را که می خواهم، ترا وقتی که میبینم



تو تنها می توانی آخرین درمان من باشی

و بی شک دیگران بیهوده می جویند تسکینم



تو آن شعری که من جایی نمی خوانم، که میترسم

به جانت چشم زخم آید چو می گویند تحسینم



زبانم لال! اگر روزی نباشی، من چه خواهم کرد؟

چه خواهد رفت آیا بر من و دنیای رنگینم؟



نباشی تو اگر، ناباوران عشق می بینند

که این من، این من آرام، در مردن به جز اینم



محمد علی بهمنی{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}

0
0
سالهاست

منتظر آمدن روزهای بهترم

ولی نمیدانم چرا هنوز هم

دیروز ها بهترند

صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو