یافتن پست: #نمیدانم

wolf
wolf
عزیزے دارم جان تر از جان
اما نمیدانم تمام وقتهایے ڪـہ بینهایت دوستش دارم
با چـہ واژـہ خاصے تصدقش را بگویم .
نمیدانم لا بـہ لاے این حجم از واژـہ هاے عاشقانـہ ڪـہ براے غریبـہ ترین ها بـہ ڪار میبریم
نمیدانم چـہ صدایش ڪنم ڪـہ بـہ جانش بنشیند
ڪـہ بداند ؋ـقط حر؋ نیست
واژـہ نیست
بلڪـہ تمام عاشقانـہ هایم را در آن ریختـہ ام
ڪلمات بیش‌از حد پیش و پا اـ؋ـتادہ شدہ اند
بـہ جاے عشق، نـ؋ـس، زندگے
من تو را با نامت میخوانم
در این بے ارزشے ڪلمات نامِ تو هنوز با ارزش ترین است
جان تر از جانم

هادی
هادی


خدایا تو میدانی انچه را که من نمیدانم
در دانستن تو ارامشیست و در ندانستن من تلاطمهاست
تو خود با ارامشت تلاطمم را ارام ساز

wolf
wolf
هوایت می زند بر سر
دلم دیوانه می گردد
چه عطرے
در هوایت هست
نمیدانم نمیدانم ...!!!

"مولانا"

سانیا
سانیا
تو برای من خوب بودی
من هم دوستت داشتم
حالا که نیستی شاید نشود که دوستت داشت
اما هنوزم دوستت دارم
چون معتقدم آدم خوب را باید دوست داشت
حتی اگر نباشد
آدم خوبی که در بودنش یک دنیا عشق به شما داد
لایق دوست داشتن است
و لایق آن است جایی باشد که آرامش دارد
اگر خوبی را در زندگیتان داشتید
اما حالا ندارید
بعضی اوقات منصف باشید
همه نبودن را گردن او نیندازید
شاید صلاح بود که دیگر نباشد
خوب من
نمیدانم صلاح چیست
فقط میدانم تو را نمیشود دوست نداشت



شــادی
شــادی
خواهم ...

خواهم شد از این ...
{-128-}

حلما
حلما
نمیدانم ....
ازاینکه تمام آرزوهای یک نفر به تو ختم
می شود
چه حسی داری...!!!؟
اما ازاینکه تمام آرزوهایم...
به# تـــ و ختم می شود
...

سیده شهید حجّاری
سیده شهید حجّاری
همین الان
خدایم راصدا کردم....
نمیدانم چه می خواهید
ولی الان برای شما
برای رفع غم ها یتان
برای قلب زیبایتان
برای آرزو ها یتان
برای دین و دنیایتان
برای آخر کارتان
به درگاهش دعا کردم

فــارانـــــ
فــارانـــــ
همه هستی من آیه تاریکیست
که تو را در خود تکرار کنان
به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد
من در این
آیه تو را آه کشیدم آه
من در این آیه تو را
به درخت و آب و آتش پیوند زدم



A3man
A3man
مرا بازیچه خود ساخت چون موسی که دریا را
فراموشش نخواهم کرد چون دربا که موسی را
نسیم مست بوی گل میداد حس کردم
که این دیوانه پرپر میکند یک روز گل ها را
خیانت قصه ی تلخی است اما از که می نالم
خوذم پرورده بودم در حواریون یهودا را
خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست
چه اسان ننگ می خوانند نیرنگ زلیخا را
کسی را تاب دبدار سر زلف پریشان نیست
چرا آشفته میخواهی خدایا خاطر ما را
نمیدانم چه افسونی گریبانگیر مجنون است
که وحشی میکند چشمان آهوهای صحرا را
چه خواهد کرد با ما عشق؟ پرسیذیم و خندیدی
فقط با پاسخت پیچیده تر کردی معما را


فاضل نظری

{-107-}{-107-}{-107-}

bahar
bahar
دوستای خودم سلام دخمل خوشگلا این گلا تقدیم به شما برای تبریک نوروز 95 پیشاپیش{-165-}{-171-}{-180-}

شــادی
شــادی
مادر
که برود،نظم خانه بهم میریزد؛
علی نجف
حسن بقیع
حسین کربلا
زینب دمشق
و مهدی را نمیدانم کجا بیابم!
اللهم عجل لولیک الفرج

شهادت حضرت زهرا(س) تسلیت باد

born78
born78
بدلم افتاد که در خواب می آیی
قرص خواب خورده ام

گفتند لب تشنه می آیی
جرعه ای آب برده ام

کدام انتهای سحر
کدام سپیده صبح
کدام دل شب

نمیدانم...

افسوس که
جمعه ای دگر رفت و
گفتند
جمعه بعد می آیی....

خاطره احسانی
خاطره احسانی
هوای نبودنت
گاه دلتنگ می شوم دلتنگتر از تمام دلتنگی ها
حسرت ها را می شمارم
و باختن ها
وصدای شکستن را.. نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم
وکدام خواهش را نشنیدم
وبه کدام دلتنگی خندیدم
که چنین دلتنگم

born78
born78
میگویند : ♡♡ کربلا♡♡
قسمت نیست ؛ دعوت است !
×خدایا ×
+من +
معنی قسمت و دعوت را نمیدانم ؛
اما یقین دارم که " تو " معنی:
" طاقت " را میدانی .....
(امروز جمعی از خانومای روستامون میرن کربلا اما خبر ثبت نامش به گوش ماهم نرسید...این یعنی ته نطلبیدن)

صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو