مهاجر
ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر
به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر
در آفاق گشادهست ولیکن بستهست
از سر زلف تو در پای دل ما زنجیر
من نظر بازگرفتن نتوانم همه عمر
از من ای خسرو خوبان تو نظر بازمگیر
گرچه در خیل تو بسیار به از ما باشد
ما تو را در همه عالم نشناسیم نظیر
در دلم بود که جان بر تو فشانم روزی
باز در خاطرم آمد که متاعیست حقیر
این حدیث از سر دردیست که من میگویم
تا بر آتش ننهی بوی نیاید ز عبیر
گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست
رنگ رخسار خبر میدهد از سر ضمیر
عشق پیرانه سر از من عجبت میآید
چه جوانی تو که از دست ببردی دل پیر
من از این هر دو کمانخانه ابروی تو چشم
برنگیرم وگرم چشم بدوزند به تیر
عجب از عقل کسانی که مرا پند دهند
برو ای خواجه که عاشق نبود پندپذیر
سعدیا پیکر مطبوع برای نظر است
گر نبینی چه بود فایده چشم بصیر
اول ادیبهشت روز سعدیِ جان❤️
g.h.o.l.a.m.a.l.i
ی جوری باش ک طرف فکر نکنه یابو برش ندارعه هر طوری دلش می خواد باهات رفتار کنه بعدش با ی ببخشید یا قصه ننه من غریبم ماست مالی کنه اشتباهش رو ...
هر وقت بیاد فکر کنه اره اینجا یکی منتظرش هس ببین مشرف خب ....
جانم❤
دلم یک آدمِ غریبه ی امن و آرام می خواهد،
وَ پذیرنده، و شنونده، و پناه دهنده...
کسی که قضاوتم نکند و فقط گوش کند. کنجکاو نشود، بیشتر نپرسد، سرزنش نکند، دلیل نخواهد.
دلم نگاهی بیگانه اما گرم می خواهد
یک دوستیِ عمیق ولی کوتاه
یک همنشینیِ سالم اما بدون ادامه.
یک نفر که انگار مرا از جنگل سرد و تاریکی که در آن گم شده ام نجات بدهد، به کلبه ی دنج و گرم خودش ببرد، برایم چای بریزد و بی آنکه بپرسد چرا و از کجا می آیم، مقابلم بنشیند، حرف های مرا بشنود و شانه های مرا برای تسکین بفِشارد و حالم که خوب شد، نپرسد کجا؟ فقط راه خیابان را نشانم بدهد، در آغوشم بگیرد و برایم آرزوهای خوب کند و از او که دور شدم، احساس کنم خدا را در کالبد یک انسان ملاقات کرده ام که اینقدر آرامم..
خانوم اِچ
اگ پدر مادر خوب دارید خداروشکر کنید ....
اگ تو خونه خودتون غریبه نیستید خداروشکر کنید
ان شالله
مثلا دوست همیدا
اصلا برا من قابل قبول نیس این موضوع
چرا باید شماره همدیگرو نداشته باشید آخه
دیدید ک ایشون حالشون خوب نبود و رفتن
موقع خوشیا ک هف پش غریبه هم هستن کنار آدم
تو این شرایطه ک انتظار داریم دوستامون سراغمون بگیرن و آروممون کنن
انشالله میاددد
دوستیم و شمارشم من دارم و باید اینحوری باشه ب خودش بیاد جمع کنه دورو بر رو اگر کارب نمیکنیم از شناختمون نسبت ب اونه دیگه اگر ما سراغی بگیریم الان ازش ب خواستش بی توجهی کردیم نبایددفکر زیادی بیاری تو مغزش تا موارد رو رفع کنه .
ان شاءالله ک خیره
خودش خواسته کسی غیر اینجا سراغش رو نگیریم
حتما خودش بهتر میدونه
دلیل نداره بیخودی کسیو قضاوت کنید