یافتن پست: #مولانا

♡✓
♡✓
غیر رویت هرچه بینم نور چشمم کم شود





رها
رها
گر کسی گوید که بهر عشق، بحر دل چرا شوریده و شیدا شود؟🌱🌱🌱

تو جوابش ده که: اندر شـوق بحـر قطـره بی آرام و ناپـروا شود.. 🌱❤️


❤️
-چقد قشنگ گفته :اکلیلی :x

محسن
محسن
من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا

آن جام جان‌افزای را برریز بر جان ساقیا


مولانا✨

شامی
شامی
رفقا و عشقای من حلالم کنید اگه حرفی زدم ناراحتتون کرده، اگه بدی ای بهتون کردم عذر میخوام .اگه gheser در رفتم از دست عزرائیل که بازم هستم کنارتون:D اگه نه که هرچند وقت ،یه خدابیامرز ساده هم هست نثارم کنین که شاید یکم از گناهام کم شه.دوستتون دارم:x

♡✓
♡✓
جان من سهل است جان جانم اوست
دردمند و خسته‌‌ام درمانم اوست‌!

مولانا

aliaga
aliaga
روزی مجنون آهنگ دیار لیلی کرد. با بی قراری برشتری سوار شد و با دلی لبریز از مهر به جاده زد.
در راه گاه خیال لیلی آنچنان او را باخود می برد. شتر نیز در گوشه ی آبادی بچه ای داشت.
او هر بار که مجنون را از خود بیخود می دید به سوی آبادی بازمی گشت و خود را به بچه اش می رساند. مجنون هر بار که به خود می آمد در می یافت که فرسنگ ها راه را بازگشته است.
او سه ماه در راه ماند پس فهمید که آن شتر با او همراه نیست ؛پس اورا رها کرد و پای پیاده به سوی دیار لیلی به راه افتاد.....

به راستی مولانا با این حکایت نشان می دهد که روح ما همان مجنون است و عشق معنوی حق ، همان لیلی است. تن ما همان شتر است و وابستگی ها و دل مشغولی های جهان مادی بچه آن شتر است. وقتی از علت حقیقی بودنمان در جهان مادی که همانا شناخت حقیقت خویشتن است غافل شویم و به آن نپردازیم، به تن و خواسته های گذرای مادی تن سرگرم می شویم و از رسیدن به حقیقت بازمی مانیم.
بهتراست موانع رسیدن به وصال را کنار بزنیم و با گام استوارتر عزم خانه ی دوست کنیم ...




رها
رها
میگه :

باده نی در هر سری شر می‌کند..
آنچنان را آنچنان تر می‌کند...

گر خورد عاقل، نکوفر می‌شود!
ور خورد بدخوی بدتر می‌شود...

لیک چون اغلب بدند و ناپسند..
بر همه می را محرم کرده اند...

حکم غالب راست،چونکه اغلب بدند!
تیغ را از دست رهزن بستدند...



پ. ن:یجا هم از مولانا می‌پرسند که آیا می حرام است و در جواب می‌گوید :تا که خورد؟!!

شامی
شامی
به قول مولانا:
«هر چیزی در خیال بگنجد واقع است»
پس تصورش کن...
[ اخ 🖤آهنگش🖤 اصلا یه چیزیه ]


♡✓
♡✓
چه دانستم که این سودا
مرا زین سان کُند مَجنون
دِلَم را دوزخی سازد
دو چَشمَم را کُند جیحون

چه دانستم که سیلابی
مرا ناگاه بِرْبایَد
چو کَشتی‌اَم دَراَنْدازد
میانِ قُلْزُمِ پُرخون



محسن
محسن
همه خوردند و بخفتند و تهی گشت وطن

وقت آن شد که درآییم خرامان به چمن


✨مولانا✨

زهرا
زهرا
باران که شدی مپرس ، این خانهِ کیست
سقفِ حرم و مسجد و میخانه یکیست

باران که شدی، پیاله ها را نشمار
جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست

باران...! تو که از پیش خدا می آیی
توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست...

بر درگه او چونکه بیفتند به خاک
شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست

با سورهِ دل ، اگر خدارا خواندی
حمد و فلق و نعره ی مستانه یکیست

این بی خردان...خویش ، خدا می دانند
اینجا سند و قصه و افسانه یکیست

از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار
در خلقت حق، رستم و موریانه یکیست

گر درک کنی خودت خدا را بینی
درکش نکنی، کعبه و بتخانه یکیست ..


رها
رها
آمده‌ام که تا به خود گوش کشان کشانمت🌱❤️

بی‌دل و بی‌خودت کنم در دل و جان نشانمت🌱❤️
گوی منی و می‌دوی در چوگان حکم من🌱❤️

در پی تو همی ‌دوم گرچه که می‌دوانمت🌱❤️


-شعر کاملش خییییلی قشنگه :اکلیلی


❤️

رها
رها
عمر که بی‌عشق رفت هیچ حسابش مگیر🌱❤️

آب حیاتست عشق در دل و جانش پذیر🌱❤️

هر که جزِ عاشقان ماهی بی‌آب دان🌱❤️

مرده و پژمرده است گر چه بود او وزیر🌱❤️



❤️

...
...
💢

مولانا در مثنوی می گوید یک فرد رفت ۳۰ سال در بازار مشغول تجارت شد و ثروت عظیمی به دست آورد و از طریق همین ثروت، یک زمین بسیار عظیمی خریداری کرد و سپس رفت ۳۰ سال دیگر کار کرد و باز هم ثروت کلانی به دست آورد و با آن ثروت کلان، کاخ بسیار مجلل و بزرگی ساخت. زمانی که میخواست به آن کاخ نقل مکان کند، ماموران شهربانی گفتند که زمین شما آن طرف تر بود و زمین را عوضی گرفته ای و کاخ را بر روی زمین یک نفر دیگر ساخته ای و زمین خودت بایر مانده است. این فرد یک زمین را که زمین خودش تلقی کرده بود، مدنظر قرار داده و هرچه ثروت داشته، خرج آن زمین کرده ولی زمین یک نفر دیگر را آباد کرده است.

💠مولانا از این داستان استفاده کرده و می گوید من و شما هم همینطوریم ما یک زمین داریم به نام بدن و یک زمین هم داریم به نام روح. ما فکر می کنیم، بدن ما، زمین ماست و هر چه داریم خرج این بدن می کنیم و وقتی که می خواهیم بمیریم به ما می گویند که زمین شما، آن دیگری بوده یعنی روح شما. بدن را آباد کرده ایم اما روح را رها کرده ایم از این جهت است که می گوید
در زمین دیگران خانه مکن // کار خود کن، کار بیگانه مکن

aliaga
aliaga
ای جشمه دین ناب ما را دریاب
فرزند ابوتراب ما را دریاب
خورشیدقشنک فاطمه ‏,مهدی جان
بر عالم ما بتاب ما را دریاب
‏ ‏
الهم عجل فی فرج مولانا وامامنا صاحب الزمان

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو