یافتن پست: #مولانا

زاهِر..
زاهِر..
پاکتِ سیگارِ من کو؟(:

زهرا
زهرا
وحدت عشقست
این جا نیست دو
یا تویی یا عشق یا اقبال عشق



mohamad
mohamad
معمولاً در لحظه سرمون گرمه و نمیفهمیم، وقتی رفت و گذشت و تموم شد، به عقب نگاه می‌کنیم می‌بینیم فلانی چقدر صبور بود، چقدر دوستمون داشت، چقدر نگران و بهمون توجه میکرد و چقدر چیز یادمون داد یا نه برعکس، چقدر ازمون سواستفاده کرد، چقدر تحقیرمون کرد و چقدر بد باهامون تا کرد. آدمی درست کاره که اینا رو در لحظه بفهمه تا قبل از این که تامل کنه چه عملی انجام داده

حضرت@دوست
حضرت@دوست
دیش دیش یادت رفت {-18-}{-18-}

¶شبنم¶
¶شبنم¶
یک رابطه موفق درصدد براورده کردن چه نیاز هاییست..!؟؟؟؟؟

▪️
▪️
چقدر عجیبه با چشمهایی بیدار شی که دنبال کسی می‌گردن که اونجا نیست...



Bardia
Bardia
‏خيلي حرفا رو نزديم و
ترسيديم از قضاوت ديگران
ما به قضاوت هاي بی‌ارزش، ارزش داديم

▪️
▪️
از لحاظ روانشناسی وقتی کسی رو دوست داری
پیش اون بچه تر میشی
گاهی خنگ تر میشی
چون زبونت توانایی ابراز احساسات قلبت رو نداره
ولی همونقدرم روی تمام حرفاش و رفتاراش
حساس و زودرنج‌ میشی....

سید ایلیا
سید ایلیا
✍دراصفهان مردی عصایی به زنش زد و زن به خاطر خوردن آن عصا درگذشت که قصدکشتن درآن بود، چون مرد ازقبیله زن ترسید پیش کسی رفت وبااو مشورت کردوی گفت:علاجش در این است که جوان خوشگل و زیبارویی را به منزل ببری وبه قتل رسانی و پیش همسرت بیندازی و بگویی که زوجه ام با این جوان زنا می کرد و من دیدم ،لذا هردو را به قتل رسانیدم، پس مرد ساده لوح کلام آن مرد راتصدیق نمودورفت درخانه اش نشست دید جوان زیبایی از راه میگذرد اوراطلبید بازور به خانه اش برد طعامش داد و ناغافل اورا به قتل رسانیدو پیش همسرش خوابانید،قبیله زن چون این ماجرا شنیدند گفتند کارخوبی کردی که آنهارادر این حال به قتل رساندی ،وآن مردی که مورد مشورت بود رفت درب منزل مرد ساده لوح گفت:نصیحت مرا گوش کردی گفت: آری گفت:جوان را بیاور ببینم چگونه است؟تاسر جوان رادید به سرش کوبید وای این جوان که فرزند من است.

آنچه بر ما می رسد آن هم ز ماست. (مولوی)

از مکافـات عمل غافـل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو (مولانا)

mohamad
mohamad
‏اَز هَمه دور میشَوَم، نقطه ی کور میشَوَم
زِنده به گور میشَوَم،"باز مُقابِلَم تویی"



هادی
هادی


جلال‌الدین محمد بلخی (۶ ربیع‌الاول ۶۰۴ – ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری) (۱۵ مهر ۵۸۶ – ۴ دی ۶۵۲ هجری شمسی) معروف به مولانا، مولوی و رومی، شاعر پارسی‌گوی ایرانی[۴][۵][۶][۷][۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳] است.[۵][۶][۷][۱۴][۱۵][۱۶] نام کامل وی «محمد بن محمد بن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی» بوده و در دوران حیات به القاب «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» نامیده می‌شده‌است. در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) القاب «مولوی»، «مولانا»، «مولوی رومی» و «ملای رومی» برای وی به کار رفته‌است و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. زبان مادری وی پارسی بوده‌است.[۱۷]

نفوذ مولوی فراتر از مرزهای ملی و تقسیمات قومی است.[۱۸] ایرانیان، افغان‌ها، تاجیک‌ها، ترک‌ها، یونانیان، دیگر مسلمانان آسیای میانه و مسلمانان جنوب شرق آسیا در مدت هفت قرن گذشته به شدت از میراث معنوی رومی تأثیر گرفته‌اند.[۱۸] اشعار او به‌طور گسترده‌ای به بسیاری از زبان‌های جهان ترجمه شده‌است. ترجمه سروده‌های مولوی که با نام رومی در غرب شنا

حضرت@دوست
حضرت@دوست
مولانا .میگه.

ای یار: اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من

خاک من گل شود و گل شکفد از گل من
تا ابد مهر تو بیرون نرود از دل من


mohamad
mohamad
‏عاشق آن نیست که هر دم طلبِ یار کند
عاشق آن است که دل را حَرَم یار کند...


صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو