محسن
دل مرنجان
که زِ هر دل به خدا راهی هست...
👤 مولانا
محسن
حضرت مولانا میفرماید:
جان من سهلست جانِ جانم اوست
دردمند و خستهام درمانم اوست
جایی هم بشار بن برد میفرماید که :
اصل درمان درد عشق هیچ جا
جز نزد خود معشوق یافت نمیشود:
يا حُبَّ إِنَّ دَواءَ الحُبِّ مَفقودُ
إِلّا لَدَيكِ فَهَل ما رُمتُ مَوجودُ
رها
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گر چه ماند در نبشتن شیر و شیر
جمله عالم زین سبب گمراه شد
کم کسی ز ابدال حق آگاه شد..
❤️طوطی و بازرگان، مولانا
بسیار زیبا و آموزنده 👌
سارا
ناز کنی ،نظر کنی ،قهر کنی،
ستم کنی
گر که جفا ،
گر که وفا ،
از تو حذر نمی کنم
( خوش بحالش طرف هرکاری کرده مولانا ولش نکرده ،
من کافی بود دیر جواب بدم فقط )😂😑
رها
چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون
چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید
چو کشتی ام دراندازد میان قلزم پرخون
زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد
که هر تخته فروریزد ز گردشهای گوناگون
نهنگی هم برآرد سر خورد آن آب دریا را
چنان دریای بیپایان شود بیآب چون هامون
شکافد نیز آن هامون نهنگ بحرفرسا را
کشد در قعر ناگاهان به دست قهر چون قارون
چو این تبدیلها آمد نه هامون ماند و نه دریا
چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بیچون
چه دانمهای بسیار است لیکن من نمیدانم
که خوردم از دهان بندی در آن دریا کفی افیون..
❤️وقتی مولانا خودشو سودا زده میخونه و از عشقش ب شمس میگه....، بنظر یه حالت عرفانی و از خود بی خودی هستش ک ب سودا زدگی نسبتش میده.. ❤️
رها
دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من سرو خرامان منی ای رونق بستان من چون می روی بیمن مرو ای جان جان بیتن مرو وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من بیپا و سر کردی مرا بیخواب و خور کردی مرا سرمست و خندان اندرآ ای یوسف کنعان من از لطف تو چو جان شدم وز خویشتن پنهان شدم ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من گل جامه در از دست تو ای چشم نرگس مست تو ای شاخها آبست تو ای باغ بیپایان من یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشی پیش چراغم می کشی تا وا شود چشمان من ای جان پیش از جانها وی کان پیش از کانها ای آن پیش از آنها ای آن من ای آن من منزلگه ما خاک نی گر تن بریزد باک نی اندیشهام افلاک نی ای وصل تو کیوان من مر اهل کشتی را لحد در بحر باشد تا ابد در آب حیوان مرگ کو ای بحر من عمان من ای بوی تو در آه من وی آه تو همراه من بر بوی شاهنشاه من شد رنگ و بو حیران من جانم چو ذره در هوا چون شد ز هر ثقلی جدا...
محسن
بت بینقش و نگارم
جز تو یار ندارم
تویی آرام دل من
مبر ای دوست قرارم
👤مولانا
خوب میشی بابا :/نگاه قد و هیکل خودت کن اون ویروس تهش اینقد 👌باشه دیه
ینی استادم بمب روحیه و انرژیه
آهوی رم کرده ی دلم به تاخت داره میاد تو صحرات،