یافتن پست: #معشوق

استامینوفن ۳۲۵
استامینوفن ۳۲۵
مدّعی خواست که از بیخ کَنَد ریشه ی ما
غافل از آن که خدا هست در اندیشه ی ما
{-11-}

yahya
yahya
ای که از کوچه معشوقه ما می گذری

پس منم می گذرم از در معشوقه تو

:شرور

جآنم❤
جآنم❤
اگه دوسش داری نزار تنها باشه...
تنهایی باعث میشه درداشو بریزه تو خودش...
تنهایی باعث میشه شاید هیچوقت دیگه نتونی لبخند واقعیشو ببینی...
تنها که باشه ممکنه بعدش دیگه هیچوقت نتونی اون آدم قبلیو توش پیدا کنی
جوری باش که اگه یه روز نبودی هم بودنت و حس کنه
باور کن توی رابطه رفیق بودن مهم تر از معشوق بودنه!

aliaga
aliaga
محبوب من
در طول تاریخ برای بازگشت هیچ
معشوقی به اندازه شما التماس نشده..
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

مهاجر
مهاجر
با خنده کاشتی به دل خلق کاش ها
با عشوه ریختی نمکی بر خراش ها

هرجا که چشم های تو افتاد فتنه اش
آن بخش شهر پر  شده از اغتشاشها

گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش!
معشوقه بودن است و «بریز و بپاش» ها

ایزد که گفته بت نپرستید پس چرا؟
دنیا پر است این همه از خوش تراش ها؟!

از بس به ماه چشم تو پر میکشم شبی
آخر پلنگ می شوم از این تلاشها!

حسین زحمتکش

رها
رها
معشوقه چو آفتاب تابان گردد🌻

عاشق به مثال ذره گردان گردد🌸

چون باد بهار عشق جنبان گردد🌿

هر شاخ که خشک نیست رقصان گردد🍃



❤️

"هر شاخ که خشک نیست رقصان گردد":فکر

♡✓
♡✓
انگشت به لب مانده‌ام از قاعده عشق …! ما یار ندیده تب معشوق کشیدیم."امام زمانم"

♡✓
♡✓
عاشقانه هایم را
گذاشته بودم برای آخرین
ماه سال ...
نمیدانستم اسفند عاشق تر است
و اینگونه با عجله
به سمت معشوقه اش
بهار گام بر میدارد ...

عاشقی در اسفند
مثل نماز آخر وقت است ...
دلت آرام میشود اما از ترس حرکت
عقربه ها گاهی حساب کار از دستت
در میرود و از یک جایی به بعد
میبینی زمان به پایان رسیده
و آخرین سلام تا ابد در
دلت می ماند ...

♡✓
♡✓
به قیافه اش نمی آمد
به اخم روی صورتش
به لحن صدای مردانه اش
به سبک راه رفتن اش
حتی به دستهایش
با رگ های باد کرده
و به چشم هایش
که هیچ وقت سرمه و مداد چشمی ندیده بود
به موهایش
که رنگ نمی‌کرد
و به لبهایش
که قرمزی
رژ لبی را آنچنان که باید
بر لب هایش نیاورده بود ...
به او نمی آمد
یک روز ، آنقدر عاشق شود
که بخواهد
برای معشوقه اش
شعر بگوید ...
زنی که هیچ کس
باورش نمی شد
اینهمه عاشقی را
در دلش
پنهان کرده است ...
به قیافه اش
نمی آمد
اما از شعرهایش
معلوم بود




Saye
Saye
عشق و سد مانند هم‌اَند: اگر بگذاری ترک کوچکی ایجاد شود که فقط باریکه آبی از آن بگذرد، اندک اندک تمام دیواره را فرو می‌ریزد و لحظه‌ای می‌رسد که در آن هیچ‌کس دیگر نمی‌تواند جلوی جریان آب را بگیرد. اگر دیوارها فرو بریزند، عشق همه‌چیز را در اختیار می‌گیرد؛ دیگر برایش مهم نیست که ممکن چیست و ناممکن چیست. برایش مهم نیست که می‌توانیم یا نمی‌توانیم معشوق‌مان را در کنار خود داشته باشیم یا نه.

عشق یعنی اختیار از کف دادن!

📚کنار رود پیدرا نشستم‌ و گریستم


♡✓
♡✓
+معشوقی داری؟
-نه.
+برای که مینویسی؟
-برای خودم
+برای خودت! حرف عاشقانه؟
-خودم بیشتر از دیگران استحقاقش را دارد



رها
رها
صبحدم مرغ چمن با گل نوخواسته گفت🌱❤️
ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت... 🌱❤️
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی...🌱❤️
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت...❤️🌱
سخن عشق نه آنست که آید بزبان... 🌱❤️
ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت..🌱❤️







...
...
💙⃟🦋¦↭ ⎛💜🦄

خانوم میم
خانوم میم
من نمی مانم میان برزخ وصل و فراق
باید امشب یا ببوسی یا فراموشم کنی

پ ن: اقای فاضل!
برادر! شما هم؟!

مهاجر
مهاجر
دو دل ام
نمیدونم برم ارشد ثبت نام‌کنم یانه{-60-}

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو