یافتن پست: #معشوق

حضرت@دوست
حضرت@دوست


سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد.

حضرت@دوست
حضرت@دوست
جامونده

عاشقے دل مے دهد؛
معشوقه اے دل مے برد...
بُرد در بُرد است و من
مشغول حسرت بُردنم!!


Zahra
Zahra
فیلسوفی یک‌بار پرسیده بود عجیب نیست که آدم میدونه قراره بمیره و باز میتونه بخنده؟
به نظر میاد فراموشی ، بزرگترین راهکار خدا در آفرینشه، عیب‌هایی که نادیده‌گرفته نمیشن باید از یاد برن

اینجوری میتونی شعر بگی، برقصی، و کلی کتاب و جمله‌های الهام‌بخش بنویسی درباره معجزه‌ی طلوع خورشید و صدای آب

میتونی روی ته‌دیگت آب خورشت بریزی بدون اینکه فکر کنی چقدر اوضاعت ناپایداره، میشه ظهر جمعه موسیقی گوش بدی و ناخونات‌رو بگیری و حتی یکی از گندهایی هم که زدی در نظرت نباشه!

اگر از من بپرسی میگم غصه همون کم‌شدن دوز فراموشیه
و غم چیزی جز برگشتن موقت حافظه‌ نیست

سید
سید
مرگ_بر_آمریکا {-7-}

حضرت@دوست
حضرت@دوست
ای کاش جان بخواهد معشوق جانی ما.
تا مدعی بمیرد از جان فشانی ما


حضرت@دوست
حضرت@دوست
امروز.عشقم کشیده .فقط گلبارانکنم سانیا را{-7-}
سخن غیر مگوبامنم معشوقه پرست@کز وی و جام میام.نیست به کس پروایی



یاس
یاس
یکی از همکلاسیام خیلی بچه بود اینقد هل و ایترس ترشیده شدن داشت
اخرش موفق شد شوهر کنه الانم یه پسر داره دو سال از عروسیش نگذشته
هر دفعه یکی از جهیزیه هاش میزاره گروه برا فروش
از اونورم انگاری رفته روستا .وارد کار تولید مواد لبنی شده و میفروشه {-15-}
واقعا حرص میخورم اخه مگه دنبالت بودن به هر قیمت ازدواج کنی {-40-}
شوهری که نتونه زندگیش از اب بکشه زنه {-83-}

Bahar
Bahar
معبودم
معشوقم
ایاک نعبد وایاک نستعین

Bahar
Bahar
ای خوشا روزا که ما معشوق را مهمان کنیم

دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم

گر ز داغ هجر او دردی است در دل‌های ما

ز آفتاب روی او آن درد را درمان کنیم

چون به دست ما سپارد زلف مشک افشان خویش

پیش مشک افشان او شاید که جان قربان کنیم

Bahar
Bahar


حضرت@دوست
حضرت@دوست
حال شعر ندارم .توبرایم بخون .
گل هایش بامن


صفحات: 10 11 12 13 14

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو