به قیافه اش نمی آمد
به اخم روی صورتش
به لحن صدای مردانه اش
به سبک راه رفتن اش
حتی به دستهایش
با رگ های باد کرده
و به چشم هایش
که هیچ وقت سرمه و مداد چشمی ندیده بود
به موهایش
که رنگ نمیکرد
و به لبهایش
که قرمزی
رژ لبی را آنچنان که باید
بر لب هایش نیاورده بود ...
به او نمی آمد
یک روز ، آنقدر عاشق شود
که بخواهد
برای معشوقه اش
شعر بگوید ...
زنی که هیچ کس
باورش نمی شد
اینهمه عاشقی را
در دلش
پنهان کرده است ...
به قیافه اش
نمی آمد
اما از شعرهایش
معلوم بود
#شبنم_نادری