یافتن پست: #قاصدک

حضرت@دوست
حضرت@دوست
قاصدک.عشق سرابی بیش نیست

حب . تتحول الذكريات إلى رماد، بل رمادًا تتخفى تحته النار. ومع مرور الريح، تشتعل النار من جديد وتتحول إلى رماد
كم هو مؤلم أن تكون ولكن لا تصل


یاس
یاس
و اتصال تو
و تعلقت
به پایه زندگی
به مراتب از من بیشتره


یا علی

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)


🎼پیشرفت خود را با پیشرفت دیگران مقایسه نکنید. همه ما برای طی کردن مسافت سفر زندگیمون، به زمان خودمون نیاز داریم



سید ایلیا
سید ایلیا
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک در دلِ من...
همه کورند و کرند ...

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

سارقی بزی دزدیده بود.
کسی او را نصیحت می کرد و او را از عواقب دزدی برحذر می داشت که: «در روز قیامت باید حساب و کتاب پس بدهی. در آن روز بز حاضر می شود و به زبان می آید و علیه تو شهادت می دهد.»

دزد گفت: «من هم فوری همان جا شاخ بز را می گیرم و تحویل صاحبش می دهم؛
دزد حاضر بز حاضر!»


از آن به بعد اگر کسی برای کار اشتباهی که مرتکب می شود، دلیل تراشی کند و اصرار بر انجام آن داشته باشد این مثل حکایت حال او می شود.

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نوشته بود .....
أعلم أنك ستأتي في يوم من الأيام.
هذا الجسد المتعب سوف ينبض بالحياة مع أنفاسك. سوف تتنفس روح جديدة في هذا الجسد الميت

متأسفانه قاصدک به خواب رفت و نامه اش باقی ماند

aliaga
aliaga
قاصدک !
شعر مرا از بر کن..
برو آن گوشه باغ..
سمت آن نرگس مست…
و بخوان در گوشش…
و بگو باور کن…
یک نفر یاد تو را…
دمی از دل نبرد…

“سهراب‌سپهری”

aliaga
aliaga
به نقطه ی آغاز رسیدم

خدایا دلم هوای دیروز را کرده هوای روزهای کودکیم

دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم و آرزوهایم را به دستش بسپرم

دلم میخواهد دفتر مشقم رو باز کنم و دوباره تمرین کنم الفبای زندگی را

میخواهم خط خطی کنم تمام اون روزایی که دل شکستم و دلم را شکستند

چه زود گذشت . . .

و حالا باید صفحهٔ سفید دیگه‌ای که پیش روم گذاشتن‌و پر کنم.

خدا کند امسال رو سفید باشم و صفحه‌م رو کم‌غلط تحویل بدم.

حضرت@دوست
حضرت@دوست
عاشق و شیدا

ای که گلها می شوی , مشک محیا می کنی
زیر لب از چه نظر باز ,تو نجوا می کنی

باغ بستان شده ای , جاذبه ی شهر دلان
ساز دلها میزنی , باز تو حاشا می کنی

قاصدک , باز چرا ,حرف دلت , کم می کنی
ای که تو رونق عشق , بر لب من , وا می کنی

ماه شبها می شوی , ای همه شب در نظرم
شهره ی شهر دلم , عاشق و شیدا می کنی

پنجره به پنجره , با تو , تماشا دارم
آمدی ,خوش آمدی , چشمه , تو , دریا می کنی

یاس
یاس
کیا اینو می شناسن {-197-}

WeT
WeT
یه قاصدک رو پشت بوم،،،

Ahmad
Ahmad
__


یارِ من   ای یار
پیچیده‌ام در سطرهای قدری تنگ‌تر ازآغوشمان
گرفته‌ام بغل به بغل بهانه‌
تا از تو بنویسم   هنری‌تر از شعر!
به‌به
چه بوسه‌های فراتنی که پرسه می‌زنند دور لبهایم.

کشیده‌ام در کوچه‌ها
ردِ پاها و اغمای حضور در موربِ انتظارها
آه
ای خیالِ من
قاصدکِ من
         با پری‌های ورپریده نپر!

برهنگی هراسان‌تر از نوری‌ست   لمیده در تاریکی
     بقایایم را نسوزان
و چرب کن بلوغت را  به  انتظارِ فرداها
صبر می‌پذیرد تخیل    این رویای هزارساله.

یار ای یار
به دندان برده‌ام مالیخولیای تنهایی را
هیچ لذتی‌ در این کبود
بیشتر از با تو بودن نمی‌ارزد.


"م‌ب آهو"

صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو