یافتن پست: #قاصدک

حضرت@دوست
حضرت@دوست
قاصدک

سلام ای بهارانِ از ره رسیده
چه گل‌ها که در پیشوازت دمیده

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بین این دو راهی
راهی به جز رفتن برای بادها نیست
این را به گوش قاصدک ها خوانده بودی...
برای مشاهده تصویر بزرگتر کلیک کنید


حضرت@دوست
حضرت@دوست
انقدر چشم براه قاصدک خیالش بود {-15-}
که حضور ش را هرگز حس نکرد
برای مشاهده تصویر بزرگتر کلیک کنید


خانوم اِچ
خانوم اِچ
به باد گفتم تا بورزد تا قاصدک پیامم را به تو برساند
پیامی پر از سلامتی
پر از شادی
سراسر اغوش گرفتن
خواستم بگویم تنها نیستی تا هستم ♥


حضرت@دوست
حضرت@دوست
نازنین

روحم گاهی
مانند قاصدکی
با تلنگری
از هم می پاشد …
با نسیمی
که
دیگر
از بادی
سهمگین نیز
خطرناک تر است …


حضرت@دوست
حضرت@دوست
نازنین


چه سخت است ؛

دلتنگ قاصدک بودن …

در جاده اي که در آن ؛

هیچ بادی نمی وزد … !

حضرت@دوست
حضرت@دوست
پشت دیوار سکوت
دست نارنجی احساس در این تاریکی
اشتها از دل هر قاصدکی می گیرد


حضرت@دوست
حضرت@دوست
باز کن پنجـــــــــره ها را که نسیم







روی بالش پــــــری از قاصدکی







خسته از راهـــــــی سخت







پشت در منتظـــر است







تا بگوید کـه چـه سان







دل من بیتاب است

سید ایلیا
سید ایلیا
نبینم غصه می خوری رفیق!
نبینم زانوی غم بغل گرفته و نا امید شده ای از رسیدنِ روزهای خوب ...
نبینم به اعجاز امّید ، کافر شده و به آسمانِ آبیِ باورت رنگ خاکستری پاشیده ای !
مبادا همچو ارغوان باشی؛
که در آغوشِ گل ها و باز ، غمگین است !
مبادا همچو نیلوفرِ مرداب ؛ نا امید باشی از خواستن ها و رسیدن ها
مبادا خودت را باخته باشی رفیق !
که شاید امروز ، همان روزی که می خواستی نبود ، همه چیز همانجوری که می خواستی پیش نرفت و
تلاش هایت بی نتیجه ماند ؛
اما به نیلوفرهای خسته ی مرداب و ارغوان های دلشکسته بگو ؛
که فردا روزِ بهتری ست ...
خورشیدِ امّید ، خواهد تابید ، پرستوها نخواهند کوچید و قاصدک ها باخودشان خبرهای خوبی خواهند آورد ،
فردا ؛
حتما روز بهتری است.

شــادی
شــادی
زمین بدون تو شایسته ی سکونت نیست!
بیا که خو نکند قاصدک به در به دری..

‌جهان

حضرت@دوست
حضرت@دوست
خیال تو و عشقت دیگه امشب منو آروم نمیذاره کدوم قاصدک اینجا خبر از تو می یاره
"قاصدک" هان چه خبر آوردی
از پری چهره ما ..................قاصدک در دل شهری که تو انجا بودی ..صحبت از عشق نبود . مردمانش مثل تو ?همه دل سنگ بودند ..اری از یک لبخند
قاصدک? قصه ما قصه کوته نظریست. نه سفر بهر خبر شهر دیگر ..باد پیچده به دشت. "قاصدک" هان چه خبر..
باز سنگ دلی? یا که امیدی هست؟ "قاصدک" هان چه خبر..

ali
ali
قاصدک‌های پریشان را که با خود باد برد
با خودم گفتم مرا هم می‌توان از یاد برد

جای رنجش نیست از دنیا، که این تاراج‌گر
هر‌چه برد، از آنچه روزی خود به دستم داد برد

فاضل نظری

صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو