یافتن پست: #فرار

خانوم اِچ
خانوم اِچ
کاش یه مرضی بود لاغر کننده بود 🥲

اِلِکترون‍..!
اِلِکترون‍..!
اگر دلی که اِشکندی خدانه دوست داشت چه..؟

?
?
حرفهایی که می زنیم دست دارند، دستهای بلندی که گاهی گلویی را می فشارند و نفس فرد را می گیرند، حرفهایی که می زنیم پا دارند، پاهای بزرگی که گاهی جایشان را روی دلی می گذارند و برای همیشه می مانند، حرفهایی که می زنیم چشم دارند، چشم های سیاهی که گاهی به چشم های دیگران نگاه می کنند و آنها را در شرمی بی کران فرو می برند!

سخت‌ترین روزهای زندگی همان روزهایی است که انسان خسته می‌شود. نه خستگی که برای کار زیاد یا مشغله‌های روزمره دچارش می‌شوی. نه. این خستگی با هیچ استراحتی رفع نمی‌شود. یک چیزی فراتر از جسم است و ذهن و روح انسان را درگیر می‌کند. گاهی با یک اتفاق کوچک خودش را نشان می‌دهد و گاهی با یک تصمیم اشتباه. گاهی هم حرفِ مردم آن را برایمان به ارمغان می‌آورد. خوب فکر کن، حتما تا حالا تجربه‌اش کرده ای! یا خودت کسی را خسته کردی یا کسی تو را خسته کرده است. حرفِ همان آدم‌هایی که چیزی از تو نمی‌دانند، اما نصیحت ها، کنایه ها، قضاوت‌ها و سوالهایشان تمامی ندارد.

شاید آن‌ها خبر ندارند که انسانِ خسته گوشه گیر و فراری می‌شود، از دورهمی و جمع‌های دوستانه و به به آهنگ‌های غمگین و تنهایی رو می‌آورد

حضرت@دوست
حضرت@دوست
سوال..
هل يمُوت الحبُّ حينما تُعرقله الظُّروف ؟

آیا عشق زمانی می میرد که شرایط مانع آن شود؟

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

روزی یک زندانی از زندان فرار می‌کند. به ایستگاه راه‌آهن می‌رود و سوار یک واگن باری می‌شود. درِ واگن به‌صورت خودکار بسته می‌شود و قطار راه می‌افتد. زندانی وقتی متوجه می‌شود که سوار فریزر قطار شده، روی تکه کاغذی می‌نویسد:

«این مجازات رفتارهای بد من است که باید منجمد شوم.» هنگامی که قطار به ایستگاه می‌رسد، مأمورین با جسد او روبه‌رو می‌شوند. در حالی که فریزر قطار خاموش بوده است.

منتظر هرچه باشید، همان برایتان پیش می‌‌آید.اگر منتظر شادی باشید، شادی پیش می‌‌آید و اگر منتظر غم باشید، غم پیش می‌‌آید.

هرگز پول را برای بیماری و مشکلات پس‌انداز نکنید، چون رخ می‌‌دهد. پول را برای عروسی، خرید خانه، اتومبیل، مسافرت و اتفاقات خوب پس‌انداز کنید.

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

روزی عالمی، شاگرد خود را در حال دست به یقه‌ شدن با یک نادان دید.

به او گفت: مدت‌ها به‌دنبال این سؤال بودم که چرا خداوند به هیچ پرنده‌ای شاخ نداده است؟
سرانجام فهمیدم، چون پرنده در زمان برخورد با خطر می‌تواند پَر بکشد و پرواز کند، پس نیازی به شاخ در آفرینش او نبوده است.

انسان نیز، زمانی که می‌تواند از جر و بحث با یک فرد نادان پَر بکشد و فرار کند، نباید بایستد و با او جر و بحث کند.

بدان زمانی که پَر پرواز داری، نیازی به شاخ گاو نداری. این پَر پرواز را فقط علم به انسان می‌دهد و شاخ گاو را جهالت.

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
سلامون علیکوم دیگ کم کم داریم می رسیم ب حول قوه الاهی ب روزی 1 پست و هیچی پست :خخخ

aliaga
aliaga
حضرت امام صادق علیه السّلام فرمود: پیامبر علیه السّلام گروهی را به جنگ با کفار فرستاد و چون بازگشتند، فرمود: خوشا به حال مردمی که جهاد کوچک را به پایان رسانده و جهاد بزرگتر برایشان باقی است! سؤال شد: ای رسول خدا! جهاد بزرگتر کدام است؟ فرمود: جهاد با نفس

زاهِر..
زاهِر..
هادی نمیتونم کامنت بذارم:/

حضرت@دوست
حضرت@دوست
كم أتمنى أن نتمكن من السفر إلى بلد ليس للحب فيه جدران ، وكلمات بلا جدران ، وأحلام بلا

اینجاست .شاعر میگه.........
جاده های شمال محاله یادم بره را ببینید
ماذا حدث للشاعر في هذا الطريق؟ لا اعلم والله اعلم:اهم

aliaga
aliaga
‌_شهید‌_ابراهیم‌_هادی
عصر یک روز وقتی خواهر وشوهر خواهر ابراهیم به منزلشان آمده بودند هنوز دقایقی نگذ شته بود که از داخل کوچه سرو صدایی شنیده می شد .ابراهیم سریع از پنجره طبقه ی دوم نگاه کرد و دید شخصی موتور شوهر خواهرشان را برداشته و در حال فرار است.🐍🌙
ابراهیم سریع به سمت درب خانه آمد و دنبال دزد دوید و هنوز چند قدمی نرفته بود که یکی از بچه محل ها لگدی به موتور زد و آقا دزده با موتور به زمین خورد .تکه آهنی که روی زمین بود دست دزد را برید و خون هم جاری شد. ابراهیم به محض رسیدن نگاهی به چهره پراز ترس و دلهره دزد انداخت و بعد موتور را بلند کرد و گفت: سوار شو! همان لحظه دزد را به درمانگاه برد و دست دزد را پانسمان کرد.
کارهای ابراهیم خیلی عجیب بود و شب هم با هم به مسجد رفتند و بعد از نماز ابراهیم کلی با اون دزد صحبت کرد و فهمید که آدم بیچاره ای است و از زور بیکاری از شهرستان به تهران آمده و دزدی کرده♥

خانوم اِچ
خانوم اِچ
مثه اون زندانی که خود زندانه تنها فرارش

زاهِر..
زاهِر..
بچه‌ها من هیچ‌کسو تو ساینا نمی‌شناسم!
خیلی عجیبه
دیگه علی آقا و هادی و مامان زهرارم نمی‌شناسم

رها
رها
قورمه سبزی درست کردم، با وجود این ک هود روشن بود، کل سوراخ سمبه های خونه بوی قورمه گرفته :آخی چیکار کنم الان :/

EDRIS
EDRIS
ندونی از خودت کجا فرار کنی

صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو