یافتن پست: #فرار

رها
رها
شازده کوچولو گفت :

گل من گاهی بداخلاق و کم حوصله و مغرور بود...

امـا...

ماندنــــــی بود .

این بودنش بود که او را تبـــــدیل به گـــــل من کرده بود...


_خریدن گلدون های بزرگ و شاداب جذابه ولی گلی ک با برگ تکثیر بشه و بعد از یک سال و نیم جوونه بزنه لذتش یجوری دیگه اس :x

WeT
WeT
دیگه باید جورابامو بشورم 😒😒😒

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

گویند: پوریای ولی را جوانی پر از زور و بازو به شاگردی در زورخانه آمد. پوریا به او گفت: تو را نصیحتی می‌کنم مرا گوش کن! روزی در کوچه‌ای می‌رفتم پسرکی بر من سنگی زد و ناسزا گفت و فرار کرد. چون به دنبال او رفتم تا علت ناراحتی‌اش را از خودم بدانم به منزل‌شان رسیدم.

درب را زدم مادرش بیرون آمد. علت را جویا شدم، پسرک گفت: از روزی که تو با پدرم کُشتی گرفته و زمین‌اش زده‌ای، پدرم دیگر در معرکه‌گیری، کسی به او انعامی نمی‌دهد. بسیار ناراحت شدم چون من از راه کارگری تأمین معاش می‌کردم ولی پدر او از راه معرکه‌گیری و میدان‌داری روزی اهل و عیال خود تأمین می‌کرد.

پدرش را صدا کردم و عذر خواستم. با پدرش برنامه‌ای ریختیم. دو روز بعد پدرش معرکه گرفت و زنجیری به مردم نشان داد و شرط کرد بر دور بازوهای من بپیچد ولی من نتوانم آن را پاره کنم و من قبول کردم و زنجیر دور بازوان من پیچید و من فشاری زدم سبک، ولی چنان نشان دادم که هر چه در توانم بود فشار زدم که ردّ زنجیر بر بازوهای من ماند و تسلیم شدم که پاره نشد.

مرد خوشحال شد و زنجیر در بازوی خود کرد و پاره نمود .......

شعرگان
شعرگان
نه به جنگ *** صدای انفجار ازهر سو شنیده می شود مرگ در شهر جولان می دهد بوی خون می آید مردم فرار می کنند ، اما نمیدانند به کجا پناه ببرند لبخند به انزوا نشسته غم قلب ها را تسخیر کرده اشک و ترس لحضه ای زندگان را رها نمیکند آرامش به فراموشی خزیده قانون به جنگل گریخته سرزمین به جهنم بدل شده و کودکان یتیم ، سرگردان و گریان به آغوش رنج پرت شده اند این شرح چهره جنگ است زشت و قبیح ناپسند و نفرت انگیز جنگ ریشه شادی را می سوزاند جنگ پیشرفت را بر صلیب می کشد جنگ امنیت را زنده به گور میکند جنگ هیچ برنده ای ندارد جنگ آینده را به سرقت می برد جنگ انسانیت را مسموم میکند جنگ آفتی برای زندگیست جنگ پایانی بر تمام پیروزی هاست… *** ابوالقاسم کریمی ورامین پنج شنبه – ۲۷ مهر ۱۴۰۲ *** [ لینک]




حضرت@دوست
حضرت@دوست
وطن حبي، بلد روحي
وطن روحي وكبريائي وإيماني
سأضحي بحياتي من أجل وطني
أسقي تربتك بدمي
ما هي قيمة الحياة بالنسبة لك؟
سأصنع زهور التوليب في ترابك بالدم
ودعهم ينظرون نحو سمائك
كن صديقي لأن الله صديقك
السلام عليكم أيها الشهداء
عدوك يخاف من الميدان
أدعو الله من أجل دفء السوق الخاص



حضرت@دوست
حضرت@دوست
شکست بنی‌اسرائیل (قرآن)
در آیات قرآن به شکست‌های بنی‌اسرائیل اشاره شده است.

فهرست مندرجات
۱ - شکست در قتل حضرت عیسی
۲ - زمینه شکست بنی‌اسرائیل
۳ - پیروزی بعد از شکست
۴ - شکست دوم بنی‌اسرائیل
۵ - امید بعد از شکست دوم
۶ - شکست از مؤمنان
۷ - پانویس
۸ - منبع

شکست مكر و نيرنگ كافران بنى‌اسرائيل، در به قتل رساندن عیسی علیه‌السلام:
«فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ ... • وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ؛ [۱] [۲] هنگامى كه عيسى از آنان احساس كفر و مخالفت كرد ... و يهود و دشمنان مسيح، براى نابودى او و آيينش توطئه كردند؛ و خداوند براى حفظ او و آيينش، تدبير نمود؛ و خداوند، بهترين تدبيركنندگان است.»
فاعل «مکروا»، کفار بنی اسرائیل است که در آیه ۵۲ بدان اشاره شده است.

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
-صبح بخیر-

غزل شماره ۵۳۵


رها
رها
گویاترم ز بلبل امّا ز رشک عام

مُهر است بر دهانم و افغانم آرزوست

دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر

کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما

گفت آن که یافت می‌نشود، آنم آرزوست


❤️🌱

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

عقاب، وقتی می خواهد به ارتفاع بالاتری صعود کند، در لبه ی یک صخره، به انتظار یک اتفاق می نشیند.
می دانید اتفاق چیست؟
گردبادی ست که از روبه رو می آید.
عقاب، به محض اینکه آمدن گردباد را حس کرد، بال های خود را می گشاید و اجازه می دهد باد او را با خود بلند کند. به محض اینکه طوفان، قصد سرنگونی عقاب را کرد، این پرنده ی بلندپرواز، سر خود را به سوی آسمان بلند می کند و عمود بر طوفان می ایستد و مانند گلوله‌ی توپی، به سمت بالا پرتاب می شود.
او آنقدر با کمک باد مخالف، اوج می گیرد تا به ارتفاع مورد نظر برسد و آنگاه با چرخش خود به سوی قله‌ی مورد نظر، در بالاترین نقطه‌ی کوهستان، مأوا می گزیند.
او منتظر حادثه می ماند، حادثه ای که برای مرغ های زمینی، یک مصیبت و بلاست. او منتظر طوفان می نشیند تا از انرژی پنهان در گردباد، به نفع خود استفاده کند.

روزهایی هست که راه نجات، یاد گرفتن بلند پروازی از عقاب است.

هادی
هادی
چه شنبه ی خوبی



(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
تو رویاشو بباف🩵🪄
اتفاقش خود به خود می‌افته...

:گودنایت

aliaga
aliaga
آخه انتر بلقیا اجازه بدین این کلاسای لنتیتون شروع بشه بعد بیایین تو زیرآبی جزوه بازی دربیارین





اینطوری پیش بره دوباره ممنوع میکنما زیرآبو:علی

fatme
fatme
به خدا دل بچگی میخواد هیچی نمیخوام زندگی میخوام

یاس
یاس
استوری مامانا این روزا :دی
:فرار

هادی
هادی
ورودی ساینا رو تغییر دادم، کار یکی از کارآموزام هست که اینجا عضو نیست. این کارآموزم کمتر از 2 ماه هست که با من کار میکنه و قبلش هیچ دانش برنامه نویسی ای نداشت {-2-}

@lost
@home78

صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو