”زن با سر و صورت کبود و زخمی وارد اتاق دکتر روانشناس شد.
دکتر از او پرسید: خانم! چه اتفاقی افتاده؟
خانم در جواب گفت : دکتر، دیگه نمیدونم چکار کنم.
هر وقت شوهرم از سر کار بر میگرده خونه، اول منو میگیره زیر مشت و لگد و بعد آروم میشه، نمیدونم مست میکنه یا اینکه خدای نکرده داره دیوونه میشه.
دکتر گفت: چیزی که من میتونم براتون تجویز کنم اینه که وقتی که شوهرت میآد خونه، یه فنجون چای سبز دم کنی و شروع کنی به قرقره کردن چای، و این کار رو تا نیم ساعت ادامه بدی.
دو هفته بعد، خانم با ظاهری سالم و خندان پیش دکتر برگشت و گفت: دکتر، تشخیصتون و تجویزتون فوق العاده بود.
هر بار شوهرم اومد خونه، من شروع کردم به قرقره کردن چای و شوهرم دیگه به من کاری نداشت، ولی هنوز نفهمیدم این چای سبز چه خاصیتی داشت که اینطور مشکل ما را حل کرد؟
دکتر گفت: اگه اون موقع که شوهرت تازه بر میگرده خونه، فقط نیم ساعت جلوی زبونت رو بگیری، خیلی چیزا حل میشن!“
اخرش خواهر تویه یا پریا
پست گیجوندید
خودش کوش😶🥰😘💕❤️
یه لحظه شاخ دراوردم ادبیاتتو دیدم خط اخر توجیهم کرد
ای جااااان جاااش خیلی خااالیه
ای کاااش بیااااد
توووولدت مبااارک بهناااز جااان
اینمم کااادوو توووولد من
ایشالاا بهترین ها براش