aliaga
اومد پيشم گفت: خيلي دلم گرفته. روضه ميخوني؟؟؟شايد ديگه فرصت نباشه!!!!
گفتم! برو شب عملياته! خيلي کار دارم!!!!!
رفت و با دوستش برگشت! اصرار که فقط چند دقيقه!!!!!! خواهش ميکنم ....
3تايي نشستيم
گفتم:چه روضه اي؟
گفت:دلم هواي عباس علیه السلام کرده!
منم شروع کردم!
اي اهل حرم مير علمدار نيامد.علمدار نيامد! سقاي حرم سيد و سالار نيامد.علمدار نيامد!
کلي وقت با همين2بيت گريه کردند.رهاشون کردم ب حال خودشون!
عمليات با رمز يا ابالفضل العباس شروع شد...
بيسيم زدم وضعيتشو بپرسم
گفتند:
چند لحظه قبل شهيد شد با دست بريده و نارنجک به دست !
aliaga
آدم ها متعلق به خودشانند!
ما فقط می توانیم دوستشان داشته باشیم.
آدم ها نمی مانند؛
ما فقط می توانیم دلتنگشان باشیم.
ما و آدما ترکیب عجیب دو حبابیم،
با هم می آمیزیم،
به آنی می ترکیم...
❤
بعضي آدم ها را نميشود داشت
فقط ميشود يک جور خاصي دوستشان داشت
بعضي آدم ها اصلا براي اين نيستند
که براي تو باشند يا تو براي آن ها...
اصلا به آخرش فکر نمي کني
آنها براي اينند که دوستشان بداري!
آن هم نه دوست داشتن معمولي نه حتي عشق
يک جور خاصي دوست داشتن که اصلا هم کم نيست
اين آدم ها حتي وقتي که ديگر نيستند هم
در کنج دلت تا ابد يه جور خاص دوست داشته خواهند شد...
حسین
دوستی می گفت؛ بچه که بودم، یه جوجه داشتم. خیلی دوستش داشتم.
یه روز گرفتمش جلو صورتم باهاش حرف بزنم
که یهو
نوک زد توی چشمم.
خیلی دردم اومد.
تو عالم بچگی کلی بهش فحش دادم.
اما الان میفهمم که تقصیر اون نبود!
تقصیر خودم بود!
هر وقت کسی که شعور و فهم درستی نداره رو به خودت نزدیک کنی حتما بهت آسیب میزنه!
این یه قانونه...!!..
wolf
چرا وقتی از چیزی خیلی خوشمون میاد و بنظرمون بامزست دلمون میخواد فشارش بدیم و گازش بگیریم؟
یه اصطلاحی توی روانشناسی وجود داره به اسم Cute aggression, که به معنای پرخاشگری بامزه
اینجوریه که دندوناتو به هم فشار میدی، دستاتو مشت میکنی انقدر که خوشت اومده ازش.
اما چرا این اتفاق میفته؟
وقتی ما یه چیز خیلی بامزه و جذاب می بینیم، مغز همزمان هورمون های خشم رو هم فعال میکنه تا در عین حال که ازش لذت می بریم بتونیم ازش محافظت کنیم
خلاصه اینکه؛
خیلی ها با دیدن یه بچه و نوزاد یا کسی و چیزی که دوستش دارن؛ سگ و گربه، این حالت رو تجربه می کنن.
❤
چه رفتن ها که می ارزد به بودن های پوشالی
چه آغوشی،چه امّیدی به این احساس تو خالی؟
کبوتر با کبوتر مانده اما از سر اجبار
در این دنیای تودرتو،تو دیگر از چه مینالی؟
یکی را دوستش داری که او دنبال غیر از توست
کجا دیدی جهانی را به این شوریده احوالی؟
کلاغِ آخرِ قصه هنوزم مانده در راهست!!
برای آخری زیبا، دگر پیدا چه تمثالی؟
بمان تنها که تنهایی به این "تن" ها شرف دارد
چه رفتن ها که می ارزد به بودن های پوشالی.
Saye
اگر بخواهم مساله را بی هیچ حرف اضافهای مطرح کنم، باید بگویم «ابتلا به آن کسی که باید». مثلن دختری با گونهی گُلانداخته و موهای بافتهی پرپیچ، میتواند مبتلا به مردی باشد با شانههای پهن، چشمهای درشت غمگین و صورتی که به زحمت، هر هفته اصلاح میکند؛ اما، لبهاش هر روز میبوسد و بازوهاش، ساعت به ساعت، به آغوش میکشد.
(ادامه در دیدگاه)
آدرس خونه کوکب بانو ؟؟
امد میگیرم.
راستی شما