روی زخمهایت را
خوب بپوشان...
گاهی همین زخمها،
دوستانت را از تو دور میکند
و قند در دلِ دشمنانت را آب؛
گاهی همین زخمها،
از تو آدمی میسازد که
یا باید همیشه سرش پایین باشد
و یا همیشه به دنبال توضیح بگردد!
دیگرانی که نمیتوانند درمانت کنند،
دیگرانی که با حرفها
و زخم زبانهایشان
آتش به جانت میزنند
و پشت سرت میگویند:
خودش مقصر است.
روی زخمهایت را بپوشان
تا کسی دردی روی دردهایت نگذارد
و زخم زبانی برای گفتن نداشته باشد؛
میدانی...
بعضیها همدرد نیستند،
"خودِ درد" هستند...
دوستان مجرد بیاید یچی بهتون بگم
ازدواج کاملا یک معاملست
خودتونو گول نزنید
در شرع در فقه و در قانون هم یک معامله دیده میشه
معامله ای که نتیجش میشه حلیت استمتاع شرعی عذر میخوام معنیش میشه (بهره وری جنسی شرعی) پس خواهران عزیز از مهرتون نگذرید
و برادران گرامی از حقتون مطلع باشید
تا آموزش های بعدی
بای
🔹مراسم تشییع و تدفین پیکر آرمیتا گراوند امروز با حضور خانواده و دوستان آرمیتا در قطعۀ ۹۹ بهشت زهرا برگزار شد.پس از پایان مراسم و هنگام قرائت دعا تعدادی سعی در شعاردادن و برهمزدن مراسم داشتند که بازماندگان آن مرحوم با آنها همراهی نکردند.
🔹صبح ۹ مهر «آرمیتا گراوند» دختر دانشآموزی که از ایستگاه متروی شهدای تهران بهسمت مدرسه میرفت پس از ورود به واگن دچار افت فشار شد و با برهمخوردن تعادل، سرش به سکوی قطار برخورد کرد و دچار آسیب شد. او علیرغم تلاش پزشکان پس از گذشت ۲۸ روز جان خود را از دست داد.
🔹رسانههای ضدایرانی برخلاف همۀ اسناد و مدارک و گواه شاهدان عینی اقدام به تحریف واقعیت نموده و علت وقوع این حادثه را برخورد و درگیری آرمیتا با افرادی داخل مترو بر سر حجاب اعلام کرده بودند.
🔹اما پدر و مادر آرمیتا گفتند که پس از بررسی و مشاهدۀ تمام دوربینهای مترو برایشان محرز شده که هیچ فردی در مترو با آرمیتا برخورد نداشته است.
نمیدونم ایشون بااین اخبار دنبال چی هستن و میخان چ کنن؟؟؟
یه اخبارم از خودمون پخش شه:/
همش فلسطین
به خدای بالاسرم یه تیکه ویدئو پخش شد از یه طفل فلسطینی
به حدی روانم بهم ریخت که اصلا نمیتونستم رو چیزی تمرکز کنم )؛
اخبار اون ور رو که ولش کن
پست تر از اونور خودشونن
اخبار ایران هیچوقت راست نمیگه
به اخبار ایران بسنده نکن
آقای حیاتی بعد اون همه سال یه بار یه حرف راست زد
اخراج شد
منم دنبال چیزی نیستم گفتم ان شاء الله این مورد هم مثل باقی کشته شده ها بیماری زمینه ای داشته
پسری تصميم به ازدواج گرفت، ليستی از اسامی دوستانش را كه بيش از ۳۰ نفر بودند را به پدرش داد و از او خواست كه با دوستانش تماس بگيرد و آنها را برای روز عروسی دعوت كند، پدر هم قبول ميكند
روز عروسی، پسر با تعجب میبیند كه فقط شش نفر از دوستانش آنجا هستند، بشدّت ناراحت شد و به پدرش گفت: من از شما خواستم تمامِ دوستانم را دعوت كنيد اما اينها كه فقط شش نفر هستند
پدر به پسر گفت: من با تك تك دوستانت تماس گرفتم و به آنان گفتم مشكلی برای تو پيش آمده و به كمك آنها احتياج داری
و از آنها خواستم كه امروز اينجا باشند
بنابراين پسرم نگران نباش، دوستان واقعی تو امروز همه اينجا هستند
دوست نَبوَد، آن که در نعمت زند
لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی
(سعدی)
مچکرم ان شاءالله
🌸🪴
❤️❤️❤️