یافتن پست: #حافظ

?
?
بعضی ها هستند که یک جورِ خاص دوست داشتنی اند. یک جور عجیبَ دلنشین اند. دست خودشان هم نیست. انگار خدا یک جورِ دیگر آفریده شان. مثلاً ساعتها کنارشان می نشینی و خسته نمی شوی. اصلاً سیر نمی شوی از شنیدنِ صدایشان. مثلاً همان ها که وقتِ خداحافظی یهو دلت می گیرد و ته دلت می گویی: کاش بیشتر می ماندی! اسم اش را عشق نمی گذرام. شاید یک دوست داشتنِ عجیب است که هر کسی ممکن است حس اش کند. من اسمش را "عزیـز دل کسی بودن" می گذارم! بعضی ها عزیز دلت هستند. همان ها که همیشه دل ات قرص است که تا آخر عمر با همان کیفیت کنارت هستند. همانها که دلگیرتان نمی کنند. همان ها که دوست داشتنشان بی قید شرط است. در زندگیِ هر کسی بعضی ها وجود دارند که اصلاً نمی توان که دوستشان نداشت.
و مـن چقـدر ایـن بعضـی هـا رو دوسـت دارم..

رها
رها
من و جام می و معشوق، الباقی اضافات است
اگر هستی که بسم الله، در تأخیر آفات است

مرا محتاج رحم این و آن کردی، ملالی نیست
تو هم محتاج خواهی شد، جهان دار مکافات است...

ز من اقرار با اجبار می گیرند، باور کن
شکایت های من از عشق ازین دست اعترافات است

میان خضر و موسی چون فراق افتاد، فهمیدم
که گاهی واقعیت با حقیقت در منافات است

اگر در اصل، دین حُبّ است و حُبّ در اصل دین، بی شک
به جز دلدادگی هر مذهبی، مُشتی خرافات است...

"فاضل نظری"

رها
رها
چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون
چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید
چو کشتی ام دراندازد میان قلزم پرخون
زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد
که هر تخته فروریزد ز گردش‌های گوناگون
نهنگی هم برآرد سر خورد آن آب دریا را
چنان دریای بی‌پایان شود بی‌آب چون هامون
شکافد نیز آن هامون نهنگ بحرفرسا را
کشد در قعر ناگاهان به دست قهر چون قارون
چو این تبدیل‌ها آمد نه هامون ماند و نه دریا
چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بی‌چون
چه دانم‌های بسیار است لیکن من نمی‌دانم
که خوردم از دهان بندی در آن دریا کفی افیون..

❤️وقتی مولانا خودشو سودا زده میخونه و از عشقش ب شمس میگه....، بنظر یه حالت عرفانی و از خود بی خودی هستش ک ب سودا زدگی نسبتش میده.. ❤️

aliaga
aliaga
معلمم گفت: زندگي را تعريف كن
گفتم زندگي تعريف كردني نيست
ناراحت شد و نمره ام را صفر داد
سالها بعد كه او را ديدم، پير شده بود و عصا به دست راه مي رفت
جلو رفتم و گفتم: زندگي را تعريف كن، آرام خنديد و گفت:
نمره ات بيست
زندگي را بايد زيست!

رها
رها
روز وصلِ دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران، یاد باد
کامم از تلخیِ غم چون زهر گشت
بانگِ نوشِ شادخواران یاد باد
گر چه یاران فارِغَند از یادِ من
از من ایشان را هزاران یاد باد
مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق گزاران یاد باد
گر چه صد رود است در چشمم مُدام
زنده رودِ باغِ کاران یاد باد
رازِ حافظ بعد از این ناگفته ماند
ای دریغا رازداران یاد باد...

حضرت@دوست
حضرت@دوست

و خدا حافظ سایه تنهایم



هلیا
هلیا
ی روز بدون خداحافظی رفت
{-156-}{-156-}{-156-}

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
عخی عخی میگوم این علی هم زرتی خدا حافظی می کنه تا ما اومدیم سلام کردیم:خخخ

رها
رها
صبحدم مرغِ چمن با گلِ نوخاسته گفت
ناز کم کن که در این باغ، بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخنِ سخت به معشوق نگفت
گر طمع داری از آن جامِ مُرَصَّع می لعل
ای بسا دُر که به نوکِ مژه‌ات باید سُفت
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
هر که خاکِ درِ میخانه به رخساره نَرُفت
در گلستانِ ارم دوش چو از لطف هوا
زلفِ سنبل به نسیمِ سحری می‌آشفت
گفتم ای مَسنَدِ جم، جامِ جهان بینت کو
گفت افسوس که آن دولتِ بیدار بِخُفت
سخنِ عشق نه آن است که آید به زبان
ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شِنُفت
اشکِ حافظ خرد و صبر به دریا انداخت
چه کند سوزِ غمِ عشق نیارَست نهفت...

❤️حافظ❤️

خانوم اِچ
خانوم اِچ
‏تو اين اوضاعِ مملكت بچه دار شدن ؛خودش به تنهايى كودك ازارى محسوب ميشه...

Hana
Hana
ایرانسل ۱ گیگ رایگان نت داد
خیلی خوشحال زدم ۳ قسمت سریال دانلود شد
بعد حواسم نبود رفتم حافظه تلگرام و پاک کردم ک فضا باز شه 😐😂 هیچی دیگ الان نه تنها همون ۳ قسمت پاک شد بلکه اون ۱ گیگ هم تموم شد😂😂😂😂
لعنت به این حواس😂😂😂

aliaga
aliaga
من برم دیگه....





مواظب خوبیاتون باشید



خداحافظ-گل-

رها
رها
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطانِ جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماهِ رخِ دوست تمام است
در مذهبِ ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
گوشم همه بر قولِ نی و نغمه چنگ است
چشمم همه بر لعلِ لب و گردش جام است
در مجلسِ ما عطر میامیز که ما را
هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است
از چاشنی قند مگو هیچ و ز شِکَّر
زان رو که مرا از لبِ شیرینِ تو کام است
تا گنجِ غمت در دلِ ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است
از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است
وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است
میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز
وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است؟
با محتسبم عیب مگویید که او نیز
پیوسته چو ما در طلبِ عیشِ مدام است
حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام است

حافظ:x

aliaga
aliaga
تا به حال شده به نقطه ای برسید که اطرافیانتان بگویند : فلانی ! تو آن فلانیِ سابق نیستی...
شده که به عکس های قدیمی تان نگاه کنید و دقیق شوید در لبخندهای واقعی تان ؟
بعد پیش خود بگویید یعنی این منم ؟!
تا به حال شده تمام فیوریت هایتان رفته رفته از یادتان برود و صدایتان هم در نیاید ؟
شده که هی تلاش کنید برای تقویت حافظه تان ولی هیچ چیز از خودتان را به یاد نیاورید؟
اگر نشده شما را به خدا یک کاری نکنید که آدمِ دیگری با خودش،با گذشته اش با تمام هویتش بیگانه شود...
آدم هایی که با خودشان بیگانه می شوند،
یک شب باهمین شمشیرِ بیگانگی و دلتنگی، احساسات و خاطراتشان را سر می برند...
و از همه خطرناک تر آدمی ست که نه به احساساتش تعلق دارد و نه روی خاطراتش تملک...

رها
رها
کِی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد

یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد

از لعلِ تو گر یابم انگشتریِ زنهار

صد مُلکِ سلیمانم در زیرِ نگین باشد

غمناک نباید بود از طعنِ حسود ای دل

شاید که چو وابینی خیرِ تو در این باشد

هر کو نَکُنَد فهمی زین کِلکِ خیال انگیز

نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد

جامِ می و خونِ دل هر یک به کسی دادند

در دایرهٔ قسمت اوضاع چنین باشد

در کارِ گلاب و گل حکمِ ازلی این بود

کاین شاهدِ بازاری وان پرده نشین باشد

آن نیست که حافظ را رندی بِشُد از خاطر

کاین سابقهٔ پیشین تا روزِ پَسین باشد...

حافظ:x

صفحات: 15 16 17 18 19

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو