یافتن پست: #جانان

رها
رها
سرگشته ی محضیم و در این وادی حیرت


عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم

رها
رها
دست در حلقهٔ آن زلفِ دوتا نتوان کرد تکیه بر عهدِ تو و بادِ صبا نتوان کرد آن چه سعی است، من اندر طلبت بنمایم این قَدَر هست که تغییرِ قضا نتوان کرد دامنِ دوست به صد خونِ دل افتاد به دست به فُسوسی که کُنَد خصم، رها نتوان کرد عارضش را به مَثَل ماهِ فلک نتوان گفت نسبتِ دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد سروبالایِ من آنگه که درآید به سَماع چه محل جامهٔ جان را؟ که قبا نتوان کرد نظرِ پاک توانَد رخِ جانان دیدن که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد مشکلِ عشق نه در حوصلهٔ دانشِ ماست حلِّ این نکته بدین فکرِ خطا نتوان کرد غیرتم کُشت که محبوبِ جهانی، لیکن روز و شب عربده با خلقِ خدا نتوان کرد من چه گویم؟ که تو را نازکیِ طبعِ لطیف تا به حَدّیست که آهسته دعا نتوان کرد بجز ابرویِ تو محرابِ دل حافظ نیست طاعتِ غیر تو در مذهبِ ما نتوان کرد ❤️حافظ❤️ پ. ن:با صدای همایون شجریان گوش بدید، لذتش چندین برابر خواهد شد 👌



جانم❤
جانم❤
گفت: تو یادم دادی چطوری روزهای سخت
میشه با سختی ها رفتار کرد...
گفتم:چطور میشه رفتار کرد؟!
گفت: تحمل کنی دم نزنی

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
ما در این عالم ؛
که خود کنج ملالی بیش نیست،
عالمی داریم
در کنج ملال خویشتن….

شهریار

رها
رها
پیش از اینَت بیش از این اندیشهٔ عُشّاق بود
مِهرورزیِ تو با ما شُهرهٔ آفاق بود
یاد باد آن صحبتِ شب‌ها که با نوشین لبان
بحثِ سِرِّ عشق و ذکرِ حلقهٔ عُشّاق بود
پیش از این کاین سقفِ سبز و طاقِ مینا بَرکِشند
مَنظَرِ چشمِ مرا ابرویِ جانان طاق بود
از دَمِ صبحِ ازل تا آخرِ شامِ ابد
دوستی و مِهر بر یک عهد و یک میثاق بود
سایهٔ معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد؟
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
حُسنِ مَه رویانِ مجلس گر چه دل می‌بُرد و دین
بحثِ ما در لطفِ طبع و خوبیِ اخلاق بود
بر درِ شاهم گدایی نکته‌ای در کار کرد
گفت بر هر خوان که بِنْشَستَم خدا رزّاق بود
❤️رشتهٔ تسبیح اگر بُگْسَست معذورم بدار
دستم اندر دامنِ ساقیِ سیمین ساق بود❤️
در شبِ قدر ار صَبوحی کرده‌ام، عیبم مکن
سرخوش آمد یار و جامی بر کنارِ طاق بود
شعرِ حافظ در زمانِ آدم اندر باغِ خُلد
دفترِ نسرین و گُل را زینتِ اوراق بود..

❤️

حضرت@دوست
حضرت@دوست
شعله شمعم که می رقصم در این باغ خیال
سوختم زین آتش اما جلوه ای جانانه کرد


aliaga
aliaga
کی میاد مشاعره ...؟؟؟

شعرگان
شعرگان
جـواب نامه‌ام از بس ز جانان دیـر می‌آید

جوان گر می‌رود قاصد، ز کویش پیر می‌آید

معلوم شبستری

شعرگان
شعرگان
جـواب نامه‌ام از بس ز جانان دیـر می‌آید

جوان گر می‌رود قاصد، ز کویش پیر می‌آید

معلوم شبستری

محسن
محسن
بخند
⚘آنقدرجانانه
⚘که دل‌تمام ثانیه‌ها شادشود
⚘این نهایت‌مهربانیِ‌تـوست
⚘در حق‌دنیایی که دربرابر
⚘حجم‌غم‌هایمان‌کم آورده

هلیا
هلیا
وقتی خدا عشق را افرید{-41-}
به خیلی ها کمکی نکرد{-52-}{-59-}

حضرت@دوست
حضرت@دوست
اعلام حضور بعد از یک کار جانانه{-76-}{-74-}
بفرما دست چین و تازه


حضرت@دوست
حضرت@دوست
خنده کردم بر جبین صبح با قلبی حزین

خنده‌ای، اما پریشان خنده‌ای بی اختیار

خیره در سیمای شیرین فلک نام تو را

بر زبان آوردم تابنده مه، جانانه یار

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بنگر ای جانانه توران تا که بر رخسار من

اشک‌های من خبردارت کنند از ماجرا

دیدم آن مرغک چو منقار کبود از هم گشود

می‌ستاید عشق محجوب من و حسن تو را

صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو