یافتن پست: #جانان

حضرت@دوست
حضرت@دوست
هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو

هرجا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه

حضرت@دوست
حضرت@دوست

هر شب به دعا می طلبیم اینکه نیاید
آن روز که ما در غم جانانه نباشیم

حضرت@دوست
حضرت@دوست

ای بهار روی جانان! گل برون آمد ز مهد
تا به کی باشد گل رحسار از ما، در حجاب؟

حضرت@دوست
حضرت@دوست

هر نفس آید نثار بر سر یاران کار
از بر جانان که اوست جان و دل افزای عشق

حضرت@دوست
حضرت@دوست

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها

حضرت@دوست
حضرت@دوست

دلا از جان و دل بگذر چو جانان ترک جان گوید
سعادت کار فرما هر چه یار مهربان گوید

حضرت@دوست
حضرت@دوست

در دم رفتن هلالی جان بدست دوست داد
نیم جانی داشت، آن هم صرف جانان کرد و رفت

حضرت@دوست
حضرت@دوست

گفتم ای دل بی‌دلارامت کجا باشد قرار؟
در پی جانان برو، بیچاره فرمان کرد و رفت

حضرت@دوست
حضرت@دوست

بعد از این یابی ز جانان راحت از یزدان فرج
دل به یک بار از فرج نومید نتوان کرد و رفت

حضرت@دوست
حضرت@دوست
عشق کو؟




دل ز بی عشقی به جان آمد چه شد جانان مَن
کو طبیبی تا ز بی دَردی کند دَرمان مَن

بهار نارنج
بهار نارنج
[لینک]
از اینا :D

حضرت@دوست
حضرت@دوست
غسل آیینه

برد در شب، تا نبیند بی‌نقاب
ماه نورانی‌تر از خود، آفتاب

برد در شب پیکری هم‌رنگ شب
بعد از آن شب، نام شب شد ننگ شب

شسته دست از جان، تن جانانه شست
شمع شد، خاکستر پروانه شست...

هم مدینه سینه‌ای بی غم نداشت
هم دلی بی اشک و خون، عالم نداشت

نیست در کس طاقت بشنیدنش
با علی یارب چه شد؟ با دیدنش

درد آن جان جهان، از تن شنید
راز غسل از زیر پیراهن شنید...

دستِ دستِ حق چو بر بازو رسید
آن‌چنان خم شد که تا زانو رسید


صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو