یافتن پست: #جالب
یاس
از آدمهای متواضع خیلی خوشم میاد.
ازونا که پولشون رو فوری تو چشمت نمیکنن.
ازونا که بعد ۱ سال تازه میفهمی طرف مثلا دکتری داره. چندتا ارشد داره
ازونا که کلی جاهای دنیا رو گشته ولی هرروز از خودش با یه ژست آبدوخیاری و کلام بزرگان عکس پست نمیکنه.
ازونا که مدیر یه شرکت خفنن ولی به اسم کوچک صداشون میکنن
ازونا که درختشون افتاده است...
میخوام ازونا باشم.
ازونا که پولشون رو فوری تو چشمت نمیکنن.
ازونا که بعد ۱ سال تازه میفهمی طرف مثلا دکتری داره. چندتا ارشد داره
ازونا که کلی جاهای دنیا رو گشته ولی هرروز از خودش با یه ژست آبدوخیاری و کلام بزرگان عکس پست نمیکنه.
ازونا که مدیر یه شرکت خفنن ولی به اسم کوچک صداشون میکنن
ازونا که درختشون افتاده است...
میخوام ازونا باشم.
·
aliaga
زمان بچگیم خیلی کینه ای بودم و بعد بلوغ کلا سعی کردم اون خصلت زشت وحال بهم زن رو کلا از خودم دورکنم
ولی ی چن ماهیه دوباره اومده سراغم و البته با چن صد درصد شدید تر و واقعا اذیت میشم
ی دو س ماه پیش ی بنده خدایی بهم توهین کردو بعدش هر قدرم ک زمان میگذره نتنها نمیتونم ببخشمش بلکه کینه ام نسبت بهش بیشتر میشه متاسفانه...
راهکار بدین لطفا
ولی ی چن ماهیه دوباره اومده سراغم و البته با چن صد درصد شدید تر و واقعا اذیت میشم
ی دو س ماه پیش ی بنده خدایی بهم توهین کردو بعدش هر قدرم ک زمان میگذره نتنها نمیتونم ببخشمش بلکه کینه ام نسبت بهش بیشتر میشه متاسفانه...
راهکار بدین لطفا
محسن
🌹#داستان_آموزنده
روزي امام علی علیه‌السلام به مسجد رفتند. در مسجد شخصی ايستاده بود؛ حضرت دهنه اسب را به او سپرد تا به مسجد برود و برگردد.
هنگام خارج شدن از مسجد حضرت دو دينار در دست گرفت تا به عنوان مزد به آن مرد بدهد؛
اما وقتی برگشت، ديد آنمرد دهنه اسب را دزديده و رفته است!
حضرت دو دينار را به قنبر داد و فرمود: به بازار برو و يك دهنه اسب خريداری كن.
قنبر به بازار رفت، اتفاقاً به آن شخص دزد برخورد و ديد يك دهنه اسب در معرض فروش گذاشته است. قنبر فرمود: چند می‌فروشی؟
آن شخص گفت: دو دينار.
قنبر دو دنيار را داد و افسار را خريد.
وقتي برگشت حضرت فرمود: اين افسار دزديده شده است، به چند دينار خريدی؟ قنبر گفت: دو دينار.
حضرت فرمود: ببين كه اين شخص چگونه رزق حلال خود را كه برايش تعيين شده بود، حرام كرد!
روزي امام علی علیه‌السلام به مسجد رفتند. در مسجد شخصی ايستاده بود؛ حضرت دهنه اسب را به او سپرد تا به مسجد برود و برگردد.
هنگام خارج شدن از مسجد حضرت دو دينار در دست گرفت تا به عنوان مزد به آن مرد بدهد؛
اما وقتی برگشت، ديد آنمرد دهنه اسب را دزديده و رفته است!
حضرت دو دينار را به قنبر داد و فرمود: به بازار برو و يك دهنه اسب خريداری كن.
قنبر به بازار رفت، اتفاقاً به آن شخص دزد برخورد و ديد يك دهنه اسب در معرض فروش گذاشته است. قنبر فرمود: چند می‌فروشی؟
آن شخص گفت: دو دينار.
قنبر دو دنيار را داد و افسار را خريد.
وقتي برگشت حضرت فرمود: اين افسار دزديده شده است، به چند دينار خريدی؟ قنبر گفت: دو دينار.
حضرت فرمود: ببين كه اين شخص چگونه رزق حلال خود را كه برايش تعيين شده بود، حرام كرد!
...
ترتیل صفحه66 از سوره مبارکه آل‌عمران(جزء چهارم)
#قرآن_کریم #هر-روز-یک-صفحه-قرآن
#حَیَّ_عَلَی_الصّلاة
#نماز_اول_وقت 📿
#التماس_دعای_فرج 🤲🏻
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
ترتیل صفحه66 از سوره مبارکه آل‌عمران(جزء چهارم)
#قرآن_کریم #هر-روز-یک-صفحه-قرآن
#حَیَّ_عَلَی_الصّلاة
#نماز_اول_وقت 📿
#التماس_دعای_فرج 🤲🏻
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
خانوم اِچ
😐تو دانشگاه ما همه همو میشناسن
و الان من با یه نفر هستم ولی خودم خبر ندارم:/
چ جالب
ترم پیش هم یکی ازم خاستگاری کرده بود همه میدونستن الا
من ....
پ.ن :از دانشگاهای کوچیک دووووورییییی کنید :/
و الان من با یه نفر هستم ولی خودم خبر ندارم:/
چ جالب
ترم پیش هم یکی ازم خاستگاری کرده بود همه میدونستن الا
من ....
پ.ن :از دانشگاهای کوچیک دووووورییییی کنید :/
★彡 نَرگِس خآنُمِ گُلِ گُلآب 彡★
وَلی چِطو کُل نوجوونیمون و جَوونیمون تو اینجآ و اونجآ گذشت و گُذشت...!هوف!
_yumu.jpg)
.gif ":خیخ"){kind=icon}
شامی
شازده کوچولو گفت : شاید باورت نشه .
گل باتعجب پرسید : چیو؟
شازده کوچولو گفت : اینکه بعضی شبها میشه نخوابید و تا صبح به تو فکر کرد...
#ماه_شب_تارم
#توکه_باشی_کنارم
گل باتعجب پرسید : چیو؟
شازده کوچولو گفت : اینکه بعضی شبها میشه نخوابید و تا صبح به تو فکر کرد...
#ماه_شب_تارم
#توکه_باشی_کنارم
.gif ":ارادت"){kind=icon}
خخخ والا رسید به ما باس دوماد پوشوندمنکرش مدرکش گم کنه
یکیشون تویی
جالبه ولی
کاش من این موردو ۷ سال پیش میدیدم
خخخخ باس خودتون ابتکار می کردیدتقلبی
نچ نچ