گروهى از نصارى وارد مدینه شده و به حضور پیامبر صلى الله علیه وآله رسیدند. آنان در گفتگو با پیامبر صلى الله علیه وآله ولادت عیسى علیه السلام را بدون داشتن پدر، نشانه و دلیل الوهیّت او عنوان كردند. این آیه نازل شد وجواب آنان را چنین بیان نمود: اگر تولّد بدون پدر، دلیل خدا یا فرزند خدا بودن است، خلقت حضرت آدم كه مهمتر است، چون نه پدر داشت و نه مادر. پس چرا شما آدم را خدا یا فرزند خدا نمىدانید؟!
كلمهى «مُمتَرین» از «مِرْیة» به معناى شك و تردید است. عین این آیه در سورهى بقره آیه 147 نیز آمده است. با این آیه روشن مىشود كه سخن حقّ و پایدار تنها از جانب خدایى است كه خود حقّ و ثابت است وگرنه از انسانهایى كه در طوفان هوسها و غرایز ثباتى ندارند، قانون و سخن پایدار را نمىتوان انتظار داشت.
واژهى «نَبتَهل» از ریشهى «اِبتهال» به معناى بازكردن دستها و آرنجها براى دعا، به سوى آسمان است واین آیه به دلیل این واژه، به آیهى مباهله معروف گشته است. مباهله، یعنى توجّه و تضرّع دو گروه مخالف یكدیگر، به درگاه خدا و تقاضاى لعنت و هلاكت براى طرف مقابل كه از نظر او اهل باطل است.60
در تفاسیر شیعه و سنى و برخى كتب حدیث و تاریخ مىخوانیم كه در سال دهم هجرى، افرادى از سوى رسول خدا صلى الله علیه وآله مأمور تبلیغ اسلام در منطقه نجران از بلاد یمن شدند. مسیحیانِ نجران نیز هیئتى را به نمایندگى از سوى خود براى گفتگو با پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله به مدینه گسیل داشتند. با وجود گفتگوهایى كه میان آنان و پیامبر صلى الله علیه وآله ردّ وبدل شد، باز هم آنان بهانهجویى كرده و در حقّانیّت اسلام ابراز تردید مىكردند. این آیه نازل شد و خطاب به پیامبر فرمود: به كسانى كه با تو محاجّه و جدال كرده، و از قبول حقّ شانه خالى مىكنند، بگو: بیایید با فراخواندن فرزندان و زنان و خودمان، خدا را بخوانیم و با حالت تضرّع و ابتهال بر دروغگویان نفرین كنیم و هر نفرینى كه دامن گروه مقابل را گرفت، معلوم مىشود كه راه او باطل است و با این وسیله به این گفتگو و جدال پایان دهیم.
هنگامى كه نمایندگان مسیحیان نجران، پیشنهاد مباهله را از رسول اكرمصلى الله علیه وآله شنیدند، به یكدیگر نگاه كرده و متحیّر ماندند. آنان مهلت خواستند تا در این باره فكر و اندیشه و مشورت كنند. بزرگِ نصارى به آنها گفت: شما پیشنهاد را بپذیرید و اگر دیدید كه پیامبر با سر وصدا و جمعیّتى انبوه براى نفرین مىآید، نگران نباشید و بدانید كه خبرى نیست، ولى اگر با افراد معدودى به میدان آمد، از انجام مباهله صرفنظر و با او مصالحه كنید.
روز مباهله، آنها دیدند كه پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله همراه با دو كودك و یك جوان و یك زن بیرون آمدند. آن دو كودك، حسن و حسینعلیهما السلام و آن جوان، علىّبن ابىطالبعلیهما السلام و آن زن فاطمهى زهراعلیها السلام دختر پیامبر صلى الله علیه وآله بودند.
اُسقف مسیحیان گفت: من چهرههایى را مىبینم كه اگر از خداوند بخواهند كوه از جا كنده شود، كنده مىشود. اگر این افراد نفرین كنند، یك نفر مسیحى روى زمین باقى نمىماند. لذا از مباهله اعلام انصراف كرده و حاضر به مصالحه شدند.61
این ماجرا، علاوه بر تفاسیر شیعه، در منابع معتبر اهل سنّت نیز آمده است.62
روز مباهله، بیست وچهارم یا بیست و پنجم ماه ذىالحجّه بوده و محل آن در روزگار پیامبر صلى الله علیه وآله در بیرون شهر مدینه بوده كه اكنون داخل شهر قرار گرفته و در آن محل، مسجدى به نام «مسجد الاجابة» ساخته شده است. فاصلهى این مسجد تا مسجدالنّبى تقریباً دو كیلومتر است. «الّلهم ارزقنا زیارته و شفاعته»
بر اساس روایتى در تفسیر المیزان، دعوت به مباهله مخصوص نصارى نبوده و پیامبر صلى الله علیه وآله از یهودیان نیز براى مباهله دعوت كردند.
مباهله، خاصّ زمان پیامبرصلى الله علیه وآله نبوده است، بلكه براساس برخى از روایات، دیگر مؤمنان نیز مىتوانند مباهله كنند. امام صادقعلیه السلام در اینباره دستوراتى دادهاند.63
سؤال: در این ماجرا تنها فاطمه زهراعلیها السلام حضور داشت، پس چرا قرآن كلمهى جمع «نسائنا» را بكار برده است؟
پاسخ: در قرآن مواردى است كه خداوند از یك نفر به صورت «جمع» یاد مىكند، مانند آیه 181 سوره آلعمران كه یك نفر از روى توهین گفت: خدا فقیر است، ولى آیه به صورت جمع مىفرماید: «الّذین قالوا انّ اللّه فقیر» چنانكه قرآن درباره حضرت ابراهیمعلیه السلام مىفرماید: ابراهیم یك امّت است، با آنكه یكنفر بیشتر نبود.
گرچه پیامبر مىتوانست خود شخصاً نفرین كند وكارى به علىّ، فاطمه، حسن و حسینعلیهم السلام نداشته باشد، ولى خدا و رسول، با این عمل به ما فهماندند كه این افراد، یاران و شریكان رسول خدا در دعوت به حقّ و هدف او هستند و همراه او آمادهى استقبال از خطر بوده و تداومگر حركت او مىباشند.
«وَقود» به معناى مادّهى سوختنى است. وسیلهى آتشزایى دوزخ دو چیز است: سنگها و انسانها؛ «وقودها الناس و الحجارة» خصلتها و افكار و اعمال، هویّت انسان را دگرگون مىكند و انسان به سوخت آتش تبدیل و خود عامل سوختن خود مىشود.
غیر او هیچ كس، نه در دنیا و نه در آخرت، نیازهاى واقعى انسان را تأمین نمىكند و انسان در هر حال به او نیازمند است.
آیه۱۳ مربوط به جنگ بدر است كه دو گروهِ مسلمانان و كفّار در برابر یكدیگر قرار گرفتند. در این نبرد تعداد مسلمانان سیصد وسیزده نفر بود كه هفتاد وهفت نفر آنها از مهاجرین و دویست وسى وشش نفر از انصار بودند. پرچمدار مهاجرین حضرت على علیه السلام و پرچمدار انصار سعدبن عباده بود. مسلمانان هفتاد شتر، دو اسب، شش زره و هشت شمشیر داشتند، ولى لشكر كفر بیش از هزار رزمنده و صد اسبسوار داشت. مسلمانان در آن جنگ با دادن بیست ودو شهید - 14 نفر از مهاجرین و8 نفر از انصار - بر دشمن كافر با 70 كشته و70 اسیر پیروز شدند.
جنگ بدر با پیش بینى قبلى انجام نشد. هدف، مصادره اموال كفّار به تلافى مصادرهى اموال مسلمین مهاجر از مكّه بود كه به جنگ و برخورد نظامى انجامید. «فى فئتین التقتا»
سؤال: در این آیه مىخوانیم كه كفّار، مسلمانان را دو برابر دیدند؛ «یرونهم مثلیهم» در حالى كه در آیه 44 سوره انفال مىخوانیم: مسلمانان در چشم كفّار كم جلوه كردند؛ «یقلّلكم فى اعینهم» چگونه چنین چیزى ممكن است؟
پاسخ: در آغاز جنگ، مسلمین را كم دیدند تا جرأت هجوم پیدا كنند و از كفّار مكّه كمك نخواهند، ولى در هنگام جنگ، آنان را زیادى دیدند و خود را باختند. بنابراین كم دیدن و زیاد دیدن در دو مرحله و دو زمان بود، لذا تناقضى نیست.
كلمهى «تورات»، در زبان عِبرى به معناى شریعت و قانون است. تورات كنونى داراى پنج بخش به نامهاى: 1- سِفر پیدایش 2- سِفر خروج 3- سِفر لاویان 4- سِفر اعداد 5 - سِفر تثنیه مىباشد. از آنجایى كه در تورات شرح وفات و دفن حضرت موسىعلیه السلام مطرح شده، معلوم مىشود كه این مطالب بعد از حضرت موسى جمع آورى شده است.
كلمهى «انجیل»، ریشه یونانى دارد و به معناى بشارت است. انجیل نام كتاب مسیحیان است و قرآن هر كجا از آن نام برده، به صورت مفرد بیان كرده است، ولى امروزه در میان مسیحیان اناجیل متعدّد وجود دارد كه همه پس از حضرت عیسى علیه السلام و بدست یاران و پیروان او نوشته شدهاند. این اناجیل كه به نام خود آنان معروف است، عبارتند از: 1- انجیل مَتّى. 2- انجیل مرقس. 3- انجیل لوقا. 4- انجیل یوحنّا.
شكلگیرى جنین در رحم، نشانهى دیگرى از قیّوم بودن خداوند است كه در آیات قبل خواندیم.
موضوع صورتگیرى انسان در رحم مادر، در میان دو آیهى نزول كتاب آمده است، شاید رمز این باشد كه خدایى كه در رحم مادر به شما سر و سامان مىدهد، با تشریع قوانین الهى و ارسال كتب آسمانى، به رشد آینده و ابدى شما نیز سامان مىبخشد.
تأثیر هریك از عوامل وراثتى، بهداشتى، غذایى ویا روانى در شكلگیرى صورت و جسم افراد نیز از سنّتهاى الهى ودر مدار قدرت وتدبیر وحكمت اوست.
ع ، مرسی که گذاشتین
واسه همین آن شدم
خب ما برویم دگر
عاقبتتون بخیر و شادی
سلامت باشید