جهت عضویت در
شبکه اجتماعی ساینا
و دنبال کردنِ
fatme
تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی ساینا یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی ساینا توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
خر ما از کرگی دم نداشت
مگه نه!؟
@hadi
۲ موافق
1399/12/11 - 10:54
خر شمارو من ندیدم
😐یکم بیشتر نگا کن میبینیش😂
ضرب المثل
ضربالمثل یا زبانزد گونهای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آنها نهفته است.
بسیاری از این داستانها از یاد رفتهاند، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست؛ بااینحال، در سخن بهکار میرود.
شکل درست این واژه «مَثَل» است و ضرب در ابتدای آن اضافه است. به عبارتِ دیگر، «ضربالمثل» به معنای مَثَل زدن (به فارسی: داستان زدن)است.
yektanet-logo-sign
تبلیغ
سرم بلوبری لانبنا
سرم بلوبری لانبنا
مشاهده
ضرب المثل خر ما از کرگی دم نداشت به چه معناست؟
ضرب المثل خر ما از کرگی دم نداشت از طرف کسی اصطلاحاً گفته می شود که از کیفیت قضاوت و داوری نومید شود و حکم محکمه را بر اجرای عدالت نبیند .
ریشه تاریخی ضرب المثل خر ما از کرگی دم نداشت
ریشه تاریخی ضرب المثل خر ما از کرگی دم نداشت
مردی خری دید که در گل گیرکرده بود و صاحب خر از بیرون کشیدن آن خسته شده بود. مرد برای کمک کردن دُم خر را گرفت و زور زد! دُم خر از جای کنده شد.
فریاد از صاحب خر برخاست که ، تاوان بده! مرد برای فرار به کوچهای دوید ولی بن بست بود. خود را در خانهای انداخت. زنی آنجا کنار حوض خانه نشسته بود و چیزی میشست و حامله بود. از آن فریاد و صدای بلند در ترسید و بچه اش سِقط شد.
صاحب خانه نیز با صاحب خر همراه شد. مرد گریزان بر روی بام خانه دوید. راهی نیافت ، از بام به کوچهای فرود آمد که در آن طبیبی خانه داشت. جوانی پدر بیمارش را در انتظار نوبت در سایۀ دیوار خوابانده بود. مرد بر آن پیرمرد بیمار افتاد ، چنان که بیمار در جا مُرد.
فرزند جوان به همراه صاحب خانه و صاحب خر به دنبال مرد افتاد! مرد، به هنگام فرار ، در سر کوچه ای با یهودی رهگذر سینه به سینه شد و او را به زمین انداخت. تکه چوبی در چشم یهودی رفت و کورش کرد. او نیز نالان و خونریزان به جمع متعاقبان پیوست!
مرد گریزان ، به ستوه از این همه ،خود را به خانۀ قاضی رساند که پناهم ده و قاضی در آن ساعت با زن شاکی خلوت کرده بود. چون رازش را دانست ، چارۀ رسوایی را در طرفداری از او یافت و وقتی از حال و حکایت او آگاه شد ، مدعیان را به داخل خواند.
نخست از یهودی پرسید. یهودی گفت : این مسلمان یک چشم مرا نابینا کرده است. قصاص طلب میکنم. قاضی گفت: دیه مسلمان بر یهودی نصف بیشتر نیست. باید آن چشم دیگرت را نیز نابینا کند تا بتوان از او یک چشم گرفت!
وقتی یهودی سود خود را در انصراف از شکایت دید ، به پنجاه دینار جریمه محکوم شد! جوان پدر مرده را پیش خواند. گفت : این مرد از بام بلند بر پدر بیمار من افتاد و هلاکش کرده است. به طلب قصاص او آمدهام.
قاضی گفت : پدرت بیمار بوده است ، و ارزش زندگی بیمار نصف ارزش شخص سالم است. حکم عادلانه این است که پدر او را زیرهمان دیوار بخوابانیم و تو بر او فرودآیی ، طوری که یک نیمه ی جانش را بگیری!
جوان صلاح دید که گذشت کند ، اما به سی دینار جریمه ، بخاطرشکایت بیمورد محکوم شد! نوبت به شوهر آن زن رسید که از وحشت سقط کرده بود ، گفت : قصاص شرعی هنگامی جایز است که راه جبران مافات بسته باشد.
حال میتوان آن زن را به حلال در عقد ازدواج این مرد درآورد تا کودک از دست رفته را جبران کند. برای طلاق آماده باش! شوهرش فریاد میزد و با قاضی جدال میکرد که ناگاه صاحب خر برخاست و به طرف در دوید.
قاضی فریاد داد : هی ، بایست که اکنون نوبت توست! صاحب خر همچنان که میدوید فریاد زد : من شکایتی ندارم. میروم مردانی بیاورم که شهادت بدهند:
.
.
.
...... خر ما از کرگی دم نداشت....
divider
ضرب المثل خر ما از کرگی دم نداشت یعنی چه ؟
چقد جالب بود
تاحالا اینو نشنیده بودم
منم نخوندم
اینی که فرستادیو نخوندی تاحالا؟ 😐
نه
بخونش😒
دقتی که از هادی
بیشتر از قاضی
ناامید میشوی
شکلک محکم بر سر زدن
😂😂😂😂