جایی کسی منتظرم نبود
باید می زدم زیر همه ی چیز
وقتی جایی کسی منتظرت نیست
باید بزنی زیر همه ی چیز
برگ درخت ها را ببین
خاطرخواه کـه ندارند زرد میشوند
و خودشان را ازآن بالا پرت میکنند پایین
قطره هاي باران را ببین
فکر میکنی از سر خوشی با صورت خیس پخش زمین میشوند؟
حتی ستاره ها هم گاهی خودشان را پرت میکنند
کاش اما از جایی بیفتم
آن قدر بلند باشد کـه جسدم بـه زمین نرسد
یک عمر ازشان ترسیده ام، حوصله شان را ندارم
باید جایی را پیدا کنم کـه خیلی بلند باشد
شاید هم آنجا تـو منتظرم بودی
همیشه رفتن بهتر از ماندن بوده و مـن همیشه مانده ام
حالا اما میخواهم بزنم زیر همه ی چیز
۳ موافق
1398/03/28 - 16:16