رفتی و همچنان به خیال من اندری
گویی که در برابر چشمم مصوری
فکرم به منتهای جمالت نمیرسد
کز هر چه در خیال من آمد نکوتری
ما را شکایتی ز تو گر هست هم به توست
کز تو به دیگران نتوان برد داوری
گر چشم در سرت کنم از گریه باک نیست
زیرا که تو عزیزتر از چشم در سری
چندان که جهد بود دویدیم در طلب
کوشش چه سود چون نکند بخت یاوری
۳ موافق
1403/01/21 - 01:50