یه شتری در خونم خوابیده که جامونده از کاروان بغداد تا اهواز
حامل بار کوکائینه میخواد تحویلش بده و بگیره نفت جاش
همشو میکنم انبار،یه قطره نفتم نمیرسه به صاحب کوک
حتی شترش میشه طعمه ی کفتار
تو سوز سرما با ضربه ی مهلک صاعقه ی ابرا
نمایان میشه سواره نظام حکومت جلاد
بارون تیرای رها شده از زه کمان
شمارش تنفسو درک ارزش زمان
۱ موافق ۴ مخالف
1403/01/20 - 22:46
خوبی تو
چطور مگه