من سعی کردم هر جایی تقدیر خدا رو به خواستم خودم مقدم بدونم ، خواستم خواست خدا الویت باشه تو زندگیم
اما بعضی اوقات با خودم فکر می کنم چی می شد که دنیا من و تو رو با هم می دید؟!
به کجای عالم بر می خورد....کدوم حقی نا حق می شد؟!
شب قدر نتونستم یه دعا هم براش کنم...دعا کنم خوشبخت بشه؟! کنار یکی دیگه...می شد مگه؟! که دستایی که من له له می زنم برای حلال شدنش برام نصیب یکی دیگه شه...قلبش پر از مهر یکی دیگه باشه....
نشد...نه...من فقط تونستم از خدا بخوام فراموشش کنم ، یادم بره اصلا کسیو با این مشخصه ها می شناختم...یادم بره...اسم قشنگش یادم بره ...یادم بره
خوشبحالت که عاشقی
خوشبحالت که خدا این قدرت رو بهت داد
ای بابا
وات؟
داری شوخی میکنی دیگه؟
شوخی چرا؟
واقعا فکر کردین اون ژعبه بی صاحابه؟
بی صاحب چی
این حرفا ازش بعیده
اره تا الان اینقدر مستقیم نگفته بودن
وااااای😐
مرض😒😒
بی عدب😒😒
عاچگ شدی؟
نه بودم دیگه دارم فراموش می کنم
چ جلافتا
خودتونم تعجب کردین؟
پس وایِ چی بود؟