جهت عضویت در
شبکه اجتماعی ساینا
و دنبال کردنِ
خانوم میم
تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی ساینا یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی ساینا توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
یه وقتایی یه جمله هایی می بینم
منو یهو می بره به خاطره هام
می گم چقد شبیهش حرف زد... چقد شبیهش بود... چقد شبیهش گفت...
تا به خودم میام چشامو می بینم که خیس شده...
کاش یه قرصی داشتیم می خوردیم و گذشته رو فراموش می کردیم🙃
بخاطر همونه یه جا گفتم یا اولین باش یا اصلا نباش
چون دائما مقایسه میشی
حتی طرز نگاهتم مقایسه میشه
مظلوم ترین مرد ها مرد هایی هستند که دومی هستن برای یک قلب
این امکان نداره که طرف گذشته شو بیخیال شه
غیر ممکنه
خواه ناخواه این گذشته همواره با خودش خواهد بود
شاید وانمود کنه کنار اومده و فراموش کرده اما مطلقا نمیتونه
شاید زور بزنه تا حدودی کمتر کنه توجهش رو ولی فراموشی محاله
هر قصه ای رو بهتره از همونجا ک تموم شد با تموم رنگ و لعابش ببندیش بزاریش تو یه صندوقچه و قصه های جدید و آدمهای جدید هم هر کدوم ب همین شکل...
گاهی اوقات ک دلت میگیره توی سرت با اون روزا و اون حرفا یکم خاطره بازی کنی، بدون حضور اون شخص و دوباره خاطره ها رو دست نخورده با همون رنگ و لعاب بزاری سر جاش....
زمان کم رنگنمیکنه زمان مثل آت آشغالای داخل حوض که میرن ته حوض و ته نشین میشن عمل میکنه اما فقط به یک جرقه یا به یک اشاره بنده که دوباره از مواد ته نشین بیان روی آب
گاهی وقتا فقط به یک چیر خیلی کوچیک بنده که دوباره خاطرات گذشته آوار شه روی سر
آخرین قصه فقط میتونه شخصی رو توی خودش جا بده ک حضورش رو داری...
بقیه ی گذشته فقط خاطراتی از آدمایی هستش ک خودشون نیستن....
هر کسی ک حداقل تا سن 25،30رسید و یه نفر رو بعنوان همراه و همسر و همدم انتخاب کرد بی شک گذشته ای داره و قصه هایی...
مگه میشه تموم اون سالهای هیشکی توی خیالش رد نشده باشه؟
خود من شخصا اخلاقم اینجوریه بدونم طرف گذشته ای داشته از همونجا برمیگردم .چون دیدم چجوری بعدها طرف مقایسه میشه چقدر اذیت میشه و دیدم که خانم چقدر ذهنش میره به گذشته ولو اینکه تو ظاهر نشون نده
و واقعا دلم برای همچین مردی خیلی میسوزه
نه این دوتا مقوله ی جداس بنظرم .
منی که بشدت یک ارتباط عاشقانه با کسی داشتم و از جون و دلم مایه گذاشتم و حالا بخوام به کس دیگه فکر کنم .مسلما و مسلما به اون کیفیت رابطه قبلی نخواهد بود و مسلما بین این و اون فرد قبلی مقایسه هایی خواهم کرد در طول زندگی بیشتر اوقاتم ناخوداگاه اتفاق میوفته
اشتباه شما اینه ک فک میکنی توی اون رابطه احساس رو خرج کردی.... خب تو داشتی یاد میگرفتی.. تو داشتی زندگی میکردی و تجربه میکردی... از یجایی ب هر دلیلی تموم شد...
ولی این زندگی و این تجربه کردن و این ادامه دادنه سر جاشه خب این وسط یسری چیزا رو یاد گرفتی و یسری چیزا رو هم یاد دادی ک این باید کمک کننده باشه برا اینده ت
خب صددرصد همینطوره
تو الان با تجربه تراز گذشته شدی
اما بشرطی که از گذشته فاصله بگیری نه با هرچیزی برگردی به گذشته
و این مسئله کار راحتی نیست شایدم غیر ممکنه که طرف به کل از گذشته ش قطع بشه
آدم در طول روز هزارن احساس رو از سر میگذرونه.. تو بعنوان همسر، همراه نمیتونی رو تک تک اونا نظارت کنی...
چ بسا ک خیلیا حتی دوست خیالی دارن و با اون توی سرشون حرف میزنن...
وقتی کسی رو پسندیدی اینو بدون ک گذشته ی اون شخص هر چی بوده اونو ب این شکل در آورده ک الان ب دل تو نشست..
مگه اون چیز نادرسته ک بخاد درستش کنه... هر تصمیمی در جای خودش و زمان خودش درست بوده... بعدا اگه فهمیدی نادرسته خب یعنی بهت یه درس داد ک بازم خیلی ارزشمنده
دل که اینا رو نمی فهمه
امان از وقتی که کسی تا مغز استخوان تو دلت بشینه
این رو فقط باید به زمان سپرد تا حل کنه تو خودش
تا وقتی اسمش میاد دلت نگیره ،دستت نلرزه ، اشک نریزی ، شاید هیچ وقت یادت نره ، اما زمان بهت اجازه می ده خودتو قوی کنه و خاطراتت کمرنگ بشه و حالت درست بشه
من مثلا یکی تو دانشگاه دوسم داش و منم خوشم اومد ازش از بس پی گیر بود اما در حد نگاه
بعد سال آخر کلا دیگه بیخیال شد.
اون اول خیلی ناراحتش بودم.الان دگ اصلا تو ذهنم نمیاد هیچ وقت.
و جالب اینه که دوست عادی مجازیم از ذهنم نمیره. میدونمم احتمالا تا وقتی ازدواج نکنم همینطور بی رنگ و پررنگ میشه.
و من اصلا دوسش ندارم دگ
ولی قلبم نمیفهمه. هی خودآزاری میکنم هر دفه با یادش. 😂
اما همش از بی کسیه که این میاد تو ذهنم.
چون اصلا حتی دوستشم ندارم.😂 قلب در این حد نفهمه. که فقط یکیو میخواد بیاره بهش فکر کنه.
ینی الان استیکر خنده میذارم ولی واقعا رو مخه.
اما چون تجربه داشتم ک از ذهنم میرن ، میدونم از ذهن میره بعدا ها.
اون عطش ک بلاخره یجا میفته.... توی روان شناسی هم بهش میگن دوره ی سوگواری ک باید طی بشه ولی نگاه باید رو ب جلو باشه و مطمئن باشی ک آینده ای هست و آدمای جدیدی هست و اتفاقای جدید و...
ذهن ک کلا همیشه یکی میخاد ک درگیرش باشه این ک هیچی...
ولی من کسایی رو ک واقعا دوست داشتم، هنوزم گاهی اوقات ک بهشون فکر میکنم بیادشون لبخند میزنم..
خب اون آدما حالا فرقی نداره پسر، دختر، دوست، فامیل، رفیق و.... اونا بودن و ارتباط با اونا ک از من این رو ساختن دیگه...
بخاطر همونه یه جا گفتم یا اولین باش یا اصلا نباش
چون دائما مقایسه میشی
حتی طرز نگاهتم مقایسه میشه
مظلوم ترین مرد ها مرد هایی هستند که دومی هستن برای یک قلب
اینی که گفتید مطلق وجود نداره
آدم باید سعی کنه با تمام گذشته کنار بیاد و به فراموشی بسپاره
هر چند که خیلی سخت و وحشتناکه
غیر ممکنه
خواه ناخواه این گذشته همواره با خودش خواهد بود
شاید وانمود کنه کنار اومده و فراموش کرده اما مطلقا نمیتونه
شاید زور بزنه تا حدودی کمتر کنه توجهش رو ولی فراموشی محاله
کی هس؟
هر قصه ای رو بهتره از همونجا ک تموم شد با تموم رنگ و لعابش ببندیش بزاریش تو یه صندوقچه و قصه های جدید و آدمهای جدید هم هر کدوم ب همین شکل...
گاهی اوقات ک دلت میگیره توی سرت با اون روزا و اون حرفا یکم خاطره بازی کنی، بدون حضور اون شخص و دوباره خاطره ها رو دست نخورده با همون رنگ و لعاب بزاری سر جاش....
ولی ممکنه توهمون جایگاهش بشدت مقایسه بشه با اون فرد قبلی
ولو اینکه حتی به زبونم نیاره ولی تودلش بشدت حسرت میخوره
گاهی وقتا فقط به یک چیر خیلی کوچیک بنده که دوباره خاطرات گذشته آوار شه روی سر
آخرین قصه فقط میتونه شخصی رو توی خودش جا بده ک حضورش رو داری...
بقیه ی گذشته فقط خاطراتی از آدمایی هستش ک خودشون نیستن....
هر کسی ک حداقل تا سن 25،30رسید و یه نفر رو بعنوان همراه و همسر و همدم انتخاب کرد بی شک گذشته ای داره و قصه هایی...
مگه میشه تموم اون سالهای هیشکی توی خیالش رد نشده باشه؟
و واقعا دلم برای همچین مردی خیلی میسوزه
چون واقعا نمیخوام دومی باشم
منی که بشدت یک ارتباط عاشقانه با کسی داشتم و از جون و دلم مایه گذاشتم و حالا بخوام به کس دیگه فکر کنم .مسلما و مسلما به اون کیفیت رابطه قبلی نخواهد بود و مسلما بین این و اون فرد قبلی مقایسه هایی خواهم کرد در طول زندگی بیشتر اوقاتم ناخوداگاه اتفاق میوفته
ولی این زندگی و این تجربه کردن و این ادامه دادنه سر جاشه خب این وسط یسری چیزا رو یاد گرفتی و یسری چیزا رو هم یاد دادی ک این باید کمک کننده باشه برا اینده ت
تو الان با تجربه تراز گذشته شدی
اما بشرطی که از گذشته فاصله بگیری نه با هرچیزی برگردی به گذشته
و این مسئله کار راحتی نیست شایدم غیر ممکنه که طرف به کل از گذشته ش قطع بشه
زمان همه چیزو درست می کنه
زمان هیچ چیزو درست نمیکنه
زمان فقط ته نشین میکنه
چ بسا ک خیلیا حتی دوست خیالی دارن و با اون توی سرشون حرف میزنن...
وقتی کسی رو پسندیدی اینو بدون ک گذشته ی اون شخص هر چی بوده اونو ب این شکل در آورده ک الان ب دل تو نشست..
امان از وقتی که کسی تا مغز استخوان تو دلت بشینه
این رو فقط باید به زمان سپرد تا حل کنه تو خودش
تا وقتی اسمش میاد دلت نگیره ،دستت نلرزه ، اشک نریزی ، شاید هیچ وقت یادت نره ، اما زمان بهت اجازه می ده خودتو قوی کنه و خاطراتت کمرنگ بشه و حالت درست بشه
خیلی اخلاق مسخره ایه😂😂
منم 18تا 22سالگی اینا رو گذروندم ولی الان فقط گذشته رو ب چشم یه کتاب میبینم ک هر فصلش ب یه شکلی گذشت دیگه... تلخ و شیرین و....
قطعا بی رنگ میشن. در حدی ک دگ اصلا مهم نیس برامون
ولی باید یه نفر دگ پیدا شه ک اونو بیشتر دوس داشته باشیم.
عاره ، همه چی حل می شه فقط باید زمان بگذره
کمرنگ یعنی دیگه عطش و شور نداره
دوره ، یه خاطره دور که تاثیری تو زندگیمون نداره
من مثلا یکی تو دانشگاه دوسم داش و منم خوشم اومد ازش از بس پی گیر بود اما در حد نگاه
بعد سال آخر کلا دیگه بیخیال شد.
اون اول خیلی ناراحتش بودم.الان دگ اصلا تو ذهنم نمیاد هیچ وقت.
و جالب اینه که دوست عادی مجازیم از ذهنم نمیره. میدونمم احتمالا تا وقتی ازدواج نکنم همینطور بی رنگ و پررنگ میشه.
و من اصلا دوسش ندارم دگ
ولی قلبم نمیفهمه. هی خودآزاری میکنم هر دفه با یادش. 😂
اما همش از بی کسیه که این میاد تو ذهنم.
چون اصلا حتی دوستشم ندارم.😂 قلب در این حد نفهمه. که فقط یکیو میخواد بیاره بهش فکر کنه.
ینی الان استیکر خنده میذارم ولی واقعا رو مخه.
اما چون تجربه داشتم ک از ذهنم میرن ، میدونم از ذهن میره بعدا ها.
خلاصههه به قول شاعر اگه تو رو ببینم قلبم درد میگیره ،اشکال نداره این عشقه.
قلبمون همش دنبال عشقه. و تسلیم و پذیرش و گذر زمان درستمون میکنه (:
ولی من کسایی رو ک واقعا دوست داشتم، هنوزم گاهی اوقات ک بهشون فکر میکنم بیادشون لبخند میزنم..
خب اون آدما حالا فرقی نداره پسر، دختر، دوست، فامیل، رفیق و.... اونا بودن و ارتباط با اونا ک از من این رو ساختن دیگه...
این ک درسته.
منم دوستای مجازیم یادم هستن. صد در صد ادم فراموش نمیکنه ولی دگ وقتی ازدواج کنه فقط شوهرش براش مهمه و دیگر هیچ.
من منظورم این بود ک بعد ازدواج دگ ادم فقط همسرش مهمه. و بقیه بی رنگ بی رنگن. در همین حد ک میگی .
حتی اونا ک دوس پسر یا دوس دختر واقعی هم داشتن دیدم که همینطور بودن اکثرشون
ما ک نداشتیم هیچ وقت.