💢
#هر_روز_یک_حکایت
حاکمی رسمی بنهاد هر که از مسافران و ساکنان دزدی کند آن شخص را سوار بر الاغ به مدت یک هفته در شهر بگردانند...
این گذشت تا که شخصی از دیگری حلوایی دزدید و بخورد، به جرم دزدی به محکمه اش بردند و چون محکوم شد طبق حکم حاکم او را سوار بر الاغی در شهر چرخاندند و مردم کوچه و بازار با دیدن او در آن حالت بسیار هیاهو بکردند...
هنگام چرخاندن نگهبان از دزد پرسید بسیار سخت میگذرد؟
دزد گفت نه، حلوا را که خوردم، الاغ را هم که سوارم، مردم هم که شادند و شادی میکنند از این بهتر چه هست ؟!