بعد از ظهر گرفتم خوابیدم
ساعت پنج و نیم دیدم گوشیم زنگ می خوره
پا شدم می گم ای بابا چرا ساعتو گذاشتم پنج و نیم صبح باید ساعت هفت می ذاشتم
بعد می گم چرا پنج و نیم صبح اینقدر روشن شده هوا
بعد واستادم خودمو خواهرم و نگاه می کنم می گم ای بابا ما چرا همین شکلی بی بالش و پتوخوابیدیم دیشب :/
بعد خوب دقت کردم دیدم اصن صبح نیست ساعت پنج و نیم عصره :///////////
سگ تو روحت پاییز سگ
۴ موافق ۱ مخالف
1402/07/30 - 18:12
عجبززز
خوبی الان
منم خیلی برام پیش اومده
عجب موجودات حطرناکی هستین شماها
از من فاصله بگیرید با کلا
😄
دیدید گیژید