یه استادی بود. که سربه سر دخترا میگذاشت .دخترا تصیم میگیرن که هر وقت استاد سربه سرشون گذاشت برن بیرون. این قضیه را به استاد میرسونن . استاد وارد کلاس میشه میگه وقتی از انقلاب میومدم یه صف طولانی دختر بود پرسیدم چیه؟ گفتن شوهر پخش میکنن دخترا میخواستن کلاسو ترک کنن . استاد میگه کجا من اومدنی شوهر تموم شد
🤣🤣
خوشت اومد😂
واسه همین استادا من نمیرم دانشگاه
پس فردا نیایند بگین ، رتبه نیاورد
😂😂😂😂