کمندزلف
دیده که رخ و زلف تو از دور ببیند
بر روز منور شب دیجور ببیند
در ظلمت زلفین تو رخسار تو نور است
پر نور شود دیده که آن نور ببیند
عاشق که به کویت گذرد خلد ببیند
دیده که به رویت نگرد حور ببیند
از رنج شفا یابد و رنجور نماند
گر روی تو را مردم رنجور ببیند
.