جهت عضویت در
شبکه اجتماعی ساینا
و دنبال کردنِ
خانوم اِچ
تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی ساینا یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی ساینا توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
پاسخ اجمالی
اشتغال انسان به یک حرفه و شغل، امری برون دینی است که مورد اهتمام همه اقوام و ملل بوده و دین اسلام نیز مسلمانان را بر داشتن کار و تلاش، سفارش نموده، تا جایی که کار را به عنوان یک عبادت معرفی میکند.[1]
برای شغل، میتوان انواع و تقسیمات مختلفی ارائه نمود که آنچه در این زمینه بیشتر مد نظر دین است، تقسیم شغل به لحاظ تأثیر آن بر روح و روان آدمی و سرنوشت وی در دنیا و آخرت است؛ بر این اساس اسلام افراد را از برخی مشاغل بر حذر داشته و به اصطلاح آنها را به عنوان شغلهای حرام یا مکروه معرفی نموده است. همچنین نسبت به برخی مشاغل و حرفهها، ترغیب نموده و آنها را مستحب یا واجب معرفی میکند. در این بین نیز مشاغل فراوانی وجود دارد که دین نسبت به آنها نظر خاصی نداشته و در اصطلاح به عنوان مشاغل مباح شناخته میشوند.
2-نکته دیگر آنکه شغل مکروه نیز زمانی مکروه است که امکان انتخاب شغل دیگر وجود داشته باشد، وگرنه به دلیل آن که به دست آوردن روزی لازم است، اشتغال به همان شغل مکروه نیز دارای پاداش خواهد بود.
با توجه به مقدمه بالا، در برخی روایات توصیه شده که نساجی و بافندگی به عنوان یک شغل انتخاب نشود:
ابو اسماعیل رازى میگوید: «همراه دو لباس نزد امام صادق(ع) رفتم، امام فرمود: «اى ابواسماعیل! از منطقۀ شما لباسهاى زیادى براى ما میآید ولى هیچیک از آنها مثل این دو لباسى نیست که در دست تو است!
گفتم: فدایت گردم، مادر اسماعیل میریسد و من میبافم. امام فرمود: بافنده هستى؟ گفتم: آرى، امام فرمود: بافنده نباش! گفتم: چه کاره باشم؟ امام(ع) فرمود: صیقل دهنده شمشیر باش...»![3]
شیخ طوسى میگوید: مقصود از این حدیث، نوعى کراهت برای حرفه بافندگی است، نه حرمت.[4]
به هر حال، علامه مجلسی راویان این روایت را ضعیف و گمنام ارزیابی میکند. [5]
در حدیث مرسل و بدون سند دیگری، از امام کاظم(ع) نقل شده است که ایشان از مشورت با فردی که شغل بافندگی دارد نهی نمودند.
3-به هر حال فقها بر اساس همین روایات، نوعی کراهت را برای این شغل در نظر گرفتهاند.[7]
اما باید گفت در برخی روایات، مشاهده میشود که حرفهی بافندگی مورد ستایش قرار گرفته است:
پیامبر خدا(ص) فرمود: بافندگى، کار زنانِ نیک است.[8]
امّ حسن نخعى میگوید: امام علی(ع) از کنارم میگذشت که از من پرسید: امّ الحسن! چه میکنى؟ گفتم: میبافم، فرمود: آگاه باش که بافندگى، از حلالترین کسبها است.[9]
روایتی نیز وجود دارد که به معنای دیگری از بافندگی اشاره میکند:
هنگامی که در حضور امام صادق(ع) از ملعون بودن بافنده سخن گفته شد، امام فرمود: منظور از بافنده در حقیقت، کسى است که بر خدا و رسول او دروغ ببافد.[10]
در جمعبندی این دو دسته روایات میتوان گفت که حرفه بافندگی برای بانوان مناسب بوده و اگر نکوهشی هم در برخی روایات مشاهده میشود، برای برخی مردان است. در توجیه این نکوهش، میتوان احتمالاتی را مطرح کرد؛ مانند:
1. شاید علت کراهت و نهی از بافندگی، ایجاد زمینه برای کاهش ارتباط مردان با زنان باشد؛ چون بافندگی در گذشته به دست زنها صورت میگرفت.[11] هر چند در عصر کنونی این امر موضوعیت نداشته باشد.
2. درباره حدیث اسماعیل رازی، به نظر میرسد، اصلا امام در مقام بیان حکم شرعى نبوده تا حرمت یا کراهت از آن استفاده شود، بلکه امام بر اساس شرایط آن زمان درصدد راهنمایى یارانش است؛ به همین جهت، امام، شخص اسماعیل را بر حرفه شمشیر سازی ترغیب میکند.[12]
3. درباره نهی از مشاوره با فرد بافنده نیز میتوان گفت؛ انسان با حضور در بین مردم و مراوده با ایشان به عقل و تجربهاش افزوده میگردد و فرد بافنده به اقتضای شغلش، معمولاً کمتر بین مردم حضور داشته و از عقل تجربی کافی برخوردار نیست؛ لذا از مشورت با وی نهی شده است.[13]
4. در برخی احادیث، واژه «حائک» (بافنده) به تأویل برده شده، و از آن به عنوان شغل و حرفه بافندگی یاد نشده است.
شایان ذکر است؛ آنچه درباره کراهت شغل بافندگی بیان شد، با فرض پذیرش مربوط به زمانی است که این کار به عنوان حرفه و شغل دائمی انتخاب شود و گرنه گاهی پیش میآید که انسان این کار را برای رفع نیاز خود و اطرافیانش انجام دهد، یا از روی تفریح و تنوع به آن میپردازد، که این امور مد نظر روایات مذکور نیست.
همچنین چه بسا اقتضای جامعه و نیاز کشور، مبادرت افرادی به این حرفه باشد، که در این صورت نه تنها داشتن این شغل کراهت ندارد، بلکه اشتغال عدهای به این حرفه از امور ضروری به شمار آمده و نوعی واجب کفایی است.
منبع=. جهت آگاهی بیشتر در این زمینه، ر. ک: نمایه 1217 (کسب روزی حلال و عبادت).
[2]. ر. ک: علامه حلّى، حسن بن یوسف بن مطهر، قواعد الأحکام فی معرفة الحلال و الحرام، ج 2، ص 5، قم، دفتر انتشارات اسلامى، اول، 1413ق؛ جهت آگاهی بیشتر در این زمینه، ر. ک: نمایه 17317 (اقسام معاملات).
[3]. کلینى، ابو جعفر، محمد بن یعقوب، کافی، ج 5، ص 115، بَابُ الصِّنَاعَاتِ، ح 6، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ طوسى، ابوجعفر، محمد بن حسن، الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج 3، ص 64، 213، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1390ق.
[4]. ر. ک: همان.
[5]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 19، ص 73، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1404 ق.
[6]. «لا تستشیروا المعلّمین و لا الحَوَکة فإنّ اللّٰه تعالى قد سلبهم عقولهم»؛ طباطبائى بروجردى، حسین، جامع أحادیث الشیعة، ج 22، ص 720، تهران، فرهنگ سبز، چاپ اول، 1429ق.
[7]. ر. ک: قواعد الأحکام فی معرفة الحلال و الحرام، ج 2، ص 5؛ ابن ادریس حلّى، محمد بن منصور بن احمد، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوى، ج 2، ص 224، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، 1410ق؛ عاملى، شهید ثانى، زین الدین بن على، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة (المحشّٰى - کلانتر)، ج 3، ص 219، قم، کتابفروشى داورى، چاپ اول، 1410ق.
در ضمن دقیقا اگه این مطالب را بخونید متوجه یک مورد میشید .امام صادق در باره بافندگی دقیقا منظورش را بیان کرده
درحضور امام صادق(ع) از ملعون بودن بافنده سخن گفته شد، امام فرمود: منظور از بافنده در حقیقت، کسى است که بر خدا و رسول او دروغ بباف
حضرت با این بیان صاف روشن به همه گفته منظور چیه
در ضمن دقیقا اگه این مطالب را بخونید متوجه یک مورد میشید .امام صادق در باره بافندگی دقیقا منظورش را بیان کرده
درحضور امام صادق(ع) از ملعون بودن بافنده سخن گفته شد، امام فرمود: منظور از بافنده در حقیقت، کسى است که بر خدا و رسول او دروغ بباف
حضرت با این بیان صاف روشن به همه گفته منظور چیه
در ضمن دقیقا اگه این مطالب را بخونید متوجه یک مورد میشید .امام صادق در باره بافندگی دقیقا منظورش را بیان کرده
درحضور امام صادق(ع) از ملعون بودن بافنده سخن گفته شد، امام فرمود: منظور از بافنده در حقیقت، کسى است که بر خدا و رسول او دروغ بباف
حضرت با این بیان صاف روشن به همه گفته منظور چیه
در ضمن دقیقا اگه این مطالب را بخونید متوجه یک مورد میشید .امام صادق در باره بافندگی دقیقا منظورش را بیان کرده
درحضور امام صادق(ع) از ملعون بودن بافنده سخن گفته شد، امام فرمود: منظور از بافنده در حقیقت، کسى است که بر خدا و رسول او دروغ بباف
حضرت با این بیان صاف روشن به همه گفته منظور چیه
ببین تو توی یه کاری خیلی خوبی و حرفه ای هستی درسته؟ و اون کارو خیلی دوس داری ازشم درامد داری و تواناییه اینو نداری که بزنی تو یه کار دیگه
بعد یکی بیاد بت بگه این کار مکروهه بهتره انجامش ندی چون فلان امام تو حدیثش گفته مکروهه
خب تو اگه اعتقاد زیادی به اماما داشته باشی و اون حرف روت اثر بذاره
روحیت خراب نمیشه؟ سرد نمیشی از کارت
چجوری میتونی از چیزی ک توش حرفه داری و کار بدی نیس دل بکنی
برا همین میگن مکروهه خب اگر میخواستن کسی انجام نده مثل شرب خمر که حتی اگ مستت هم نکنه میگن حرامه
مکروه ینی تا میتوانید انجام ندید
ولی انجام دادن مشکلی نیس
درجواب :fatme
قصابی هم مکروهه اگ همه ادما ب شدت زیاد به حدیث امام ها معتقد باشن
و این کارو نکنن پس کی حیوونای حلال گوشتو ذبح کنه واسمون🤷🏻♀️
سلام عزیزم ، بافندگی چی مکروه هس؟
پاسخ اجمالی
اشتغال انسان به یک حرفه و شغل، امری برون دینی است که مورد اهتمام همه اقوام و ملل بوده و دین اسلام نیز مسلمانان را بر داشتن کار و تلاش، سفارش نموده، تا جایی که کار را به عنوان یک عبادت معرفی میکند.[1]
برای شغل، میتوان انواع و تقسیمات مختلفی ارائه نمود که آنچه در این زمینه بیشتر مد نظر دین است، تقسیم شغل به لحاظ تأثیر آن بر روح و روان آدمی و سرنوشت وی در دنیا و آخرت است؛ بر این اساس اسلام افراد را از برخی مشاغل بر حذر داشته و به اصطلاح آنها را به عنوان شغلهای حرام یا مکروه معرفی نموده است. همچنین نسبت به برخی مشاغل و حرفهها، ترغیب نموده و آنها را مستحب یا واجب معرفی میکند. در این بین نیز مشاغل فراوانی وجود دارد که دین نسبت به آنها نظر خاصی نداشته و در اصطلاح به عنوان مشاغل مباح شناخته میشوند.
2-نکته دیگر آنکه شغل مکروه نیز زمانی مکروه است که امکان انتخاب شغل دیگر وجود داشته باشد، وگرنه به دلیل آن که به دست آوردن روزی لازم است، اشتغال به همان شغل مکروه نیز دارای پاداش خواهد بود.
با توجه به مقدمه بالا، در برخی روایات توصیه شده که نساجی و بافندگی به عنوان یک شغل انتخاب نشود:
ابو اسماعیل رازى میگوید: «همراه دو لباس نزد امام صادق(ع) رفتم، امام فرمود: «اى ابواسماعیل! از منطقۀ شما لباسهاى زیادى براى ما میآید ولى هیچیک از آنها مثل این دو لباسى نیست که در دست تو است!
گفتم: فدایت گردم، مادر اسماعیل میریسد و من میبافم. امام فرمود: بافنده هستى؟ گفتم: آرى، امام فرمود: بافنده نباش! گفتم: چه کاره باشم؟ امام(ع) فرمود: صیقل دهنده شمشیر باش...»![3]
شیخ طوسى میگوید: مقصود از این حدیث، نوعى کراهت برای حرفه بافندگی است، نه حرمت.[4]
به هر حال، علامه مجلسی راویان این روایت را ضعیف و گمنام ارزیابی میکند. [5]
در حدیث مرسل و بدون سند دیگری، از امام کاظم(ع) نقل شده است که ایشان از مشورت با فردی که شغل بافندگی دارد نهی نمودند.
3-به هر حال فقها بر اساس همین روایات، نوعی کراهت را برای این شغل در نظر گرفتهاند.[7]
اما باید گفت در برخی روایات، مشاهده میشود که حرفهی بافندگی مورد ستایش قرار گرفته است:
پیامبر خدا(ص) فرمود: بافندگى، کار زنانِ نیک است.[8]
امّ حسن نخعى میگوید: امام علی(ع) از کنارم میگذشت که از من پرسید: امّ الحسن! چه میکنى؟ گفتم: میبافم، فرمود: آگاه باش که بافندگى، از حلالترین کسبها است.[9]
روایتی نیز وجود دارد که به معنای دیگری از بافندگی اشاره میکند:
هنگامی که در حضور امام صادق(ع) از ملعون بودن بافنده سخن گفته شد، امام فرمود: منظور از بافنده در حقیقت، کسى است که بر خدا و رسول او دروغ ببافد.[10]
در جمعبندی این دو دسته روایات میتوان گفت که حرفه بافندگی برای بانوان مناسب بوده و اگر نکوهشی هم در برخی روایات مشاهده میشود، برای برخی مردان است. در توجیه این نکوهش، میتوان احتمالاتی را مطرح کرد؛ مانند:
1. شاید علت کراهت و نهی از بافندگی، ایجاد زمینه برای کاهش ارتباط مردان با زنان باشد؛ چون بافندگی در گذشته به دست زنها صورت میگرفت.[11] هر چند در عصر کنونی این امر موضوعیت نداشته باشد.
2. درباره حدیث اسماعیل رازی، به نظر میرسد، اصلا امام در مقام بیان حکم شرعى نبوده تا حرمت یا کراهت از آن استفاده شود، بلکه امام بر اساس شرایط آن زمان درصدد راهنمایى یارانش است؛ به همین جهت، امام، شخص اسماعیل را بر حرفه شمشیر سازی ترغیب میکند.[12]
3. درباره نهی از مشاوره با فرد بافنده نیز میتوان گفت؛ انسان با حضور در بین مردم و مراوده با ایشان به عقل و تجربهاش افزوده میگردد و فرد بافنده به اقتضای شغلش، معمولاً کمتر بین مردم حضور داشته و از عقل تجربی کافی برخوردار نیست؛ لذا از مشورت با وی نهی شده است.[13]
4. در برخی احادیث، واژه «حائک» (بافنده) به تأویل برده شده، و از آن به عنوان شغل و حرفه بافندگی یاد نشده است.
شایان ذکر است؛ آنچه درباره کراهت شغل بافندگی بیان شد، با فرض پذیرش مربوط به زمانی است که این کار به عنوان حرفه و شغل دائمی انتخاب شود و گرنه گاهی پیش میآید که انسان این کار را برای رفع نیاز خود و اطرافیانش انجام دهد، یا از روی تفریح و تنوع به آن میپردازد، که این امور مد نظر روایات مذکور نیست.
همچنین چه بسا اقتضای جامعه و نیاز کشور، مبادرت افرادی به این حرفه باشد، که در این صورت نه تنها داشتن این شغل کراهت ندارد، بلکه اشتغال عدهای به این حرفه از امور ضروری به شمار آمده و نوعی واجب کفایی است.
سید استادمونم همینو گفت ولی خودشم میگه. این دلیل. قانع کننده نیس
منبع=. جهت آگاهی بیشتر در این زمینه، ر. ک: نمایه 1217 (کسب روزی حلال و عبادت).
[2]. ر. ک: علامه حلّى، حسن بن یوسف بن مطهر، قواعد الأحکام فی معرفة الحلال و الحرام، ج 2، ص 5، قم، دفتر انتشارات اسلامى، اول، 1413ق؛ جهت آگاهی بیشتر در این زمینه، ر. ک: نمایه 17317 (اقسام معاملات).
[3]. کلینى، ابو جعفر، محمد بن یعقوب، کافی، ج 5، ص 115، بَابُ الصِّنَاعَاتِ، ح 6، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ طوسى، ابوجعفر، محمد بن حسن، الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج 3، ص 64، 213، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1390ق.
[4]. ر. ک: همان.
[5]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 19، ص 73، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1404 ق.
[6]. «لا تستشیروا المعلّمین و لا الحَوَکة فإنّ اللّٰه تعالى قد سلبهم عقولهم»؛ طباطبائى بروجردى، حسین، جامع أحادیث الشیعة، ج 22، ص 720، تهران، فرهنگ سبز، چاپ اول، 1429ق.
[7]. ر. ک: قواعد الأحکام فی معرفة الحلال و الحرام، ج 2، ص 5؛ ابن ادریس حلّى، محمد بن منصور بن احمد، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوى، ج 2، ص 224، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، 1410ق؛ عاملى، شهید ثانى، زین الدین بن على، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة (المحشّٰى - کلانتر)، ج 3، ص 219، قم، کتابفروشى داورى، چاپ اول، 1410ق.
خو دلیل کامل هم بخواهی ادرس کتاب ها را دادم دقیقا برسی شده
ممنونم لطف کردید
جد ما که بافنده ی فرش بوده ، طفلکی!!!
مکروهه ولی حرام نیس نگران نباش
در ضمن دقیقا اگه این مطالب را بخونید متوجه یک مورد میشید .امام صادق در باره بافندگی دقیقا منظورش را بیان کرده
درحضور امام صادق(ع) از ملعون بودن بافنده سخن گفته شد، امام فرمود: منظور از بافنده در حقیقت، کسى است که بر خدا و رسول او دروغ بباف
حضرت با این بیان صاف روشن به همه گفته منظور چیه
هدیه جان قربانت کارهای حلال و مباح بنویس
ببینم اصلا کنکور بدم یا نه ؟
😐😐😐😐
بس ما که فقه صادقی میخونیم. بنا بر همین سند مکروه نمیدانیم
عه زشت
من بخون بودم که زیست ،شیمی خودم میخوندم
لایک بود دگ
اینکه ینفر پول حلال درمیاره از این کار مکروهه؟
گاهی حالم از مزخرفاتی ک میگن ب هم میخوره
قبل از هر نظر پست و کامنت را بخون. بعد بالا بیار
به قول خدتون تو حدیوا گفته مکروهه
علتشو نگفتن
چیزی که علت قانع کننده ای براش نگن و عقل منو تورو قانع نکنه
رد میشه
مگه اینکه انسان احمق باشه😐
حدیثا+
مکروه بودن ربطی به درامد حلال و حزام نداره.
مکزوه ینی بهتره انجام ندی
(:
ببین تو توی یه کاری خیلی خوبی و حرفه ای هستی درسته؟ و اون کارو خیلی دوس داری ازشم درامد داری و تواناییه اینو نداری که بزنی تو یه کار دیگه
بعد یکی بیاد بت بگه این کار مکروهه بهتره انجامش ندی چون فلان امام تو حدیثش گفته مکروهه
خب تو اگه اعتقاد زیادی به اماما داشته باشی و اون حرف روت اثر بذاره
روحیت خراب نمیشه؟ سرد نمیشی از کارت
چجوری میتونی از چیزی ک توش حرفه داری و کار بدی نیس دل بکنی
قصابی هم مکروهه اگ همه ادما ب شدت زیاد به حدیث امام ها معتقد باشن
و این کارو نکنن پس کی حیوونای حلال گوشتو ذبح کنه واسمون🤷🏻♀️
خانم محترم امام توضیح در باره چیزی گفته مکروه را داده. چرا مطالعه نکرده حرف میزنید
برا همین میگن مکروهه خب اگر میخواستن کسی انجام نده مثل شرب خمر که حتی اگ مستت هم نکنه میگن حرامه
مکروه ینی تا میتوانید انجام ندید
ولی انجام دادن مشکلی نیس
قصاب مکروهه چون قصاوت قلب میاره
ولی حرام نیس
چون اگر حرام بود کی ذبح میکرد
گفتم: فدایت گردم، مادر اسماعیل میریسد و من میبافم. امام فرمود: بافنده هستى؟ گفتم: آرى، امام فرمود: بافنده نباش! گفتم: چه کاره باشم؟ امام(ع) فرمود: صیقل دهنده شمشیر باش...
جناب این مگه حدیث نیست؟ توش توضیحی نوشته نشده
هرتوضیحس ک تو جملاتتون خوندم برداشت ادما از این حدیث بوده ن توضیح امام
هوم درست
فاطمه یچیز دیگم هی این که کتاب لمعه از ایات قران برگرفته شده و حکم فقهی داده
این مثال های سید درسته ولی قطعا یچیزای مهم تر پشتش هسمثل همون قصاوت قلب
اره از ای جمله صدتا برداشت میشه کرد
اهوم