عهد
یاران ز چه رو رشته الفت بگسستند
عهدی که روا بود دگر باره نبستند
آن نادِمکان از سر اندیشه ندیدند
کاین بی خردان حرمت انسان بشکستند
ما را دگر از طعنه دشمن گله ای نیست
کان عهد که بستیم رفیقان بشکستند
افسوس همه سلسله داران بغنودند
وآن یکه سواران همه از پا بنشستند
قلمت مانا اقای خاص :)
ممنونم از شما