السلام علیک یا صاحب الزمان
تو روزی باز خواهی گشت
دلت را خار خار نامرادی سخت آزرده است
تو را این ابر ظلمت گستر بیرحم بیباران
تو را این خشکسالیهای پیدرپی
تو را از نیمه ره، برگشتن یاران
تو را تزویر غمخواران
به بند افکند
تو را هنگامه شوم شغالان
بانگ بیتعطیل زاغان
در ستوه آورد
امید روشنائی گرچه در این تیرگیها نیست
ولی من در زمین انتظارت تا نفس باقی است میمانم
من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک، اگر آلوده یا پاکم
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه میرانم
و میدانم
تو روزی باز خواهی گشت
و میدانم تو اینجا روزی آخر از ستیغ کوه،
چون خورشید
سرود فتح خواهی خواند
۲ موافق
1400/10/03 - 20:35