:
چون پرنده مجروحی ترا می برم
دیگران نمی نگرند
و نمی شنوند
ترانه ای که سرودم
در تاریکی
در جایی که تو
به سان آذرخشی
به ژرفای آسمان فرو می روی
من در تاریکی فرو میروم
جدایی تاریک است
وپذیرش این سهم سخت
چشمهایت که پنهان شد
قول بده به خواب هایم سر بزنی
روزهای سختی درپیش است
به راستی چگونه از آن کوچه بگذرم؟
درهای تنهایی بسیار است!
امشب نبض زمین گسترده ست ؛
ومن شکسته از آن بیرون خواهم آمد
و دچار خاموشی عظیم خواهم شد .
۲ موافق
1400/09/29 - 16:56