💠درخت شفا
از خدیجه دختر حمدان روایت شده است که وقتی که حضرت رضا(ع) در نیشابور بود در محله غزو وارد شده به خانه ما آمد. در کنار خانه درخت بادامی کاشت. آن درخت سریع رشد کرد و بزرگ شد و همان سال میوه داد. مردم از این ماجرا با خبر شده و از میوه اش برای شفای مریض ها می بردند. هر کس به هر دردی مبتلا می شد برای تبرک و شفا از آن می خورد سلامتی خود را باز می یافت و هر که چشمش درد می گرفت از میوه آن به چشم می مالید، خوب می شد، و زنان باردار که وضع حمل آنها دشوار می شد، وقتی از میوه آن درخت می خوردند، همان ساعت به آسانی وضع حمل می کردند و حتی برای قولنج حیوانات چوب آن را به شکم آن ها می مالیدند خوب می شد. تا این که پس از مدتی آن درخت خشک شد. و جد من «حمدان» آمد شاخه های آن را برید، کور شد و پسرش «عمرو» آن درخت را از ریشه کند، و ثروت او که هفتاد الی هشتاد هزار درهم بود همه از بین رفت و نابود شد...
۲ موافق
1400/09/04 - 16:47